تئودور فرانکو گنگستر برزیلی که به دستور پدرخوانده مارکو ریاستِ منطقهی خاندان فرانکو رو به عهده داره، اما چه اتفاقی قراره بیافته اگه دشمن خونی فرانکوها یعنی خاندان وارلا با استفاده کردن از پسری عیاش و بیبندوبار، یعنی جئون جونگکوک سعی بر نفوذ کردن در منطقه فرانکوها رو داشته باشن؟- از من چی میخوای جِی؟- تنها چیزی که ازت میخوام روندنِ صورت لعنتیمه!اسم: رِدرامکاپلها: کوکوی، هوپمینژانر: گنگستا، فیک چت، رمنس، اسماتآپ تایم: جمعههانویسنده: هلن
"صبر کنید تا کامل بشه "جهانی که با امگا ها مثل برده رفتار میکنه و پر از تبعیض برای اون هاست فقط امگا هایی راحت زندگی میکنن که جفت دارنتهیونگ امگایی که همراه با بردار امگاش پیش خواهرش که آمریکا زندگی میکنه مهاجرت میکنه هر دوی اون ها سعی میکنن به عنوان دو تا امگای تنها توی این کشور جدید زندگی خودشونو بسازن ولی اینا برای تهیونگ تا قبل از این بود که اون بوکسور وحشی رو ببینهCapel || kookv...yonmin...namjin Romans...omegavers.....fantastic....soft....Happy ending
تمام اتمهای تشکیل دهندهی روح و جسمت رو میبوسم پارک جیمیننعنای تو.کاپل: یونمین-مینیونژانر: فلاف، روزمره، صافت.
بسم الله الرحمن الرحيم chapart 1 كان في خمس بنات عايشين مع بعضفي بيت واحد وعايشن في لندناسمهم : ماجي وميار و رورا وصافي وماريماجي : انا زهقانة اوووي ميار : وانا كمان رورا : وانا كمان صافي : وانا جعانة ماجي حدفت المخدة علي صافي رورا : هو انتي مش لسة واكله يا بت انتي صافي : اه لسه واكله ولسه جعانة ماجي : انتي يا بت امشي من وشي دلوقتي صافي : ماشي ياختي ماجي : صافي انتي رايحة فين ميار : هتروح المطبخ وتخلص التلاجة صافي : بالظبط كده والله يا ميار انتي الوحيدة اللي فهماني ماجي : امشي يا جزمة من وشي دلوقتي رورا : هي ماري اتأخرت ليه ماجي : مش عارفة الباب بيخبط ميار : دي اكيد ماريماجي راحت تفتح الباب ماري : ازيكوا يا بنات ميار : ما لسه بدري رورا : اتأخرتي ليه روحي ميار : ياحنينة رورا : بس يا بت ماري : مش هتصدقوا انا جبت ايه قبل ما ماري تتكلم صافي خرجت من المطبخصافي : ماري حبيبتي ماري : صافي وحشتيني ماري : عارفة انا جبتلك ايه صافي : اه عارفة انتي جبتيلي بيتزا صحماري : هههههههههههه لا. يا روحي
"یادت باشه! اگه تو نباشی، هر بار هوا سرد بشه و سپتامبر از راه برسه، من یاد تو میافتم. هر وقت از کنار اون مغازه کتابفروشی قدیمی رد بشم، یاد تو میافتم. هر بار که از اون پل رد بشم و آسمون پر ستارهی بالای سرم رو ببینم، یاد تو میافتم. لعنت بهت... حتی فکر کنم با نفس کشیدن هم یاد تو بیافتم. حالا... حالا بهم بگو. چطور میتونی بری وقتی یه خری مثل من دوستت داره؟!"☁️☁️☁️"Remember!"Couples: Vkook, Chanbeak Genre: slice of life, romanceWriter: NilaraTelegram Channel: @Vellichor_magazine
چند گام لازمه تا بتونی صاحب قلب کسی بشی؟سوال سختیه ولی آیا جلوی جونگین عاشق رو میگیره؟ژانر:رومنس_فلاف_زندگی روزمره_اسماتکاپل ها:سکای و با حضور افتخاری چانبک🥰📢پایان یافته🥳🎉
کاغذی که از قطرات آب عمرش کوتاه شد:تا فراتر از سفید شدن دونه به دونه تارهای بلوند ابریشمیتنخِ قرمزم فقط و فقط متعلق به خودتهآفرودیتِ منکاپل: یونمین-مینیونژانر: فلاف، روزمره، صافت.
" كيفَ للعلاقة أن تتحولَ للأسوء بعدَ وقوعِ طرفيها فيِ الحُب ؟ " " لأنها كانت علاقه زوجيه ثُلاثيه! "
-به چه حقی دستش دور کمرت بود؟ -ن..نمیدونمCapel:kookv & yoonmin & Hyonlixgenre: اسمات - امگاورس - دیگه؟ دوسش داشته باشین:)🩰🤍Please love it:)🤍🩰
احيانًا يُدرك المرء الأمر مُتأخرًا مِثلما فعلتُ أنا و ادركتُ انني واقعًا لكِ بعد فَترة طويلة و لكن لن يفت الأوان بعد فَانتِ كُنتِ ، سَتظلِ و سَتكونِ لي أنا ." تَتغير الايام و الفُصول و أنتِ كما أنتِ ، يبتعد الجميع و يقترب و أنتِ هُنا تُمسكين بِي ؛ لِذَلِك احببتك ." مِن سوكجين لملجأهُ الوحيد اون مي كيم سوكجين بارك اون مي تحت التعديل Start : 18/4/2021 End : 1/6/2021Special parts end : 17/7/2021
━━━━━━●─────── ⇆ ㅤ◁ ❚❚ ▷ ㅤ↻این بوک برای اولین بار یه بیبی واقعی رو نشون میده پس لطفا اگه علاقه ندارین نخونین*-*
" افتحي السحاب الان و اخرجيه " لأنظر له بأعين مصدومه"ماذا " بارتجاف" هيا صغيرتي "
هذي اول روايه مبتدئه نبذه عن الروايه بطلتنا (ورد)كانت رايحه البر مع خوالها وشافت عصابه معها بنت وهي معهاسلاح وتعرف كيف تطلق مسكوها وجاء البطل (سعود)وشافهم ووكان بيطلق شخص على سعود تقدمت ورد واطلقت ومن هنا تبدا الاحداث الكاتبه ندى
GENRES : Romance, Tragedy, School life, Angst ,Smut 🔞COUPLE : TAEJIN, KookMin, Sope "سقوط" بزرگتر که شدیم مداد هایمان هم تکامل یافتند وتبدیل به خودکار هاي بیرحم شدند تا یادمان دهند کههر اشتباهی قابل پاک کردن نیستوضعیت آپ : تمام شده ‼️By: MOON
تزوجها رغماً عنه كرهها من أعماق قلبه ظناً بأنها السبب في موت حبيبته ، و الاخري أحبته رغماً عنها فماذا سيحدث إذا افترقوا و التقوا بعد سنوات لكن هي عادت بشخصيه اخري شخصيه تكره من اعماق قلبها و هو مهووس بها ، فماذا سيحدث عندما يعلم أنها عادت لكن ..... عشق ، رومانسيه ، حزن ، غيره ، عنف
اَعبَثُ فِي الاَرجَاءِ اُدنّس يَدايَ وَجهِي بِالحِبرِ اُقهقِه بِ' خفَة اثَر ذلِك..اَرى الخطِيئَة التِي كتَبتُها اُطلِق اِبتِسامَة خَافتَة رَاضِياً بِحنقٍ بِفعلَتي..العَبثُ هنَا لَا يَحمِل قَافِيةً متٍزنَة اَو شَيءٌ مِن هَذا القبِيل..اِنهَا كَلمَاتٌ بقَافِيتِي..لكِن..هذِه اَيضاً مِثلَ غُرفَة لِلمُناقَشةِ الفِكرِية..اَي كُل مِنا يُعطِي اَفكَارَه وَ غَيرَها..وَ اِعطَاء اَفكَارٍ لِي سَ' يسَاعِدنِي اَكثَر لِلمُواصَلةِ فِي كِتابَة عَبثٍ بِقافِيتِي الخَاصّة..اَو شِعرٍ اَيضاً..وَ نَشرُ مَا تَكتُبونَه اَيضاً بَعدَ نِقاشٍ مَعكُم..شُكراً.~لِ' تَهوُوا بِ' تِلكَ الكَلمَاتِ..هُناكَ جُملٌ تَعمّقوا بِها..بَينَ الاسطُر لِ' تَغرَقوا..وَ لَا تَنسُوا اَحرُفي..مِن خِلالِها تَالّموا.~
✨افتحي التابوت عزيزتي فإنك علقتي معه ✨✨انا اسمي جيون جونكوك مصاص الدماء جيون جونكوك ✨✨و بما انكي انتي من فتحتي تابوتي فصديقتك ستفتح تابوت صديقي كيم تايهيونغ ✨✨يجب عليك جعلها تحبك قبل اكتمال القمر الدموي و الا سوف تختفي انت و صديقك ✨
میا یه دختری که نمیتونه به راحتی باهمه ارتباط بگیره...دقیقا نقطه مقابل اون گین....صمیمی ترین دوستش؛که حالا با اسرار همون مجبور به رفتن یه مهمونی میشه که از اون به بعد زندگی روی دیگه خودشو بهش نشون میده...دارای دو فصل که پشت هم آپ میشن.فصل اول: اتمام یافته(50part)فصل دوم: اتمام یافته(39part)پ.ن: نویسنده تمام تلاش خودش رو میکنه تا هر پارتی که میگذره جذاب تر بشه پس لطفا صبور باشید.🙏🏻🌾(بنا به دلایلی خلاصه رو عوض کردم🥲)
قبل ست سنوات كان عزام ولد مراهق عمره 17 سنه وريما طفله عمرها 11 سنه كان يهتم فيها ويدلعها ويحبها من بين كل الاطفال لكن بعدين غابت ريما عن الديره ل ست سنوات وماصارت تروح لكنها رجعت وسمعت ان عزام صار عسكري ولما شافته ماعرف انها ريما ومن هنا بتبدا قصه ابطالنا (ريما وعزام) بالاضافه للأبطال الثانويين الي بتعرفونهم بعدين ف الروايه
جیمینو یادتونه؟ پارک جیمین. همون آیدلی که یکهویی افتاد توی یک فنفیکشن و با بدبختی از اون نجات پیدا کرد.ولی حالا.. چی میشه اگه اون نویسنده بخواد یک داستان جدید بنویسه و به کاراکتر نیاز داشته باشه؟اونم نه یکی.. هفتا!!!!«ایندفعه خودت نزاییدی.. ولی گاوت زایید..»«اگه اونایی که توی این فیکشن هستن هنوز وجود داشته باشن و همزمان ما اینجا باشیم...»*«بدبخت شدیم»*ژانر: کمدی، فلاف، فانتزیبه قلم: اقیانوس
هَي رِوايَه مُؤثِرَه وَمُلهِمَه تَستَكشِف تَأثيرات ألتَنَمُر عَلى ألأفراد . تَتَناوَل ألرِوايَه قِصَه شَخصِيَه رَئيسِيه تُواجِه تَحَدِيات ألتَنَمُر أحَد الأسبابِ هُوَ والدِهِ كَونَهُ إفتَعَل جَريمَه قَتلٍ بِحَق أَحَدِ ألأشخاص وَلَم يَتِم تَنفيذ حُكمِه لِنَقصِ الأَدِلَه . تَتَناول ألرِوايَه أيضًا تَأثير مَشاكِل الأب عَلى ألضَحايا ، وَتُسَلِط ألضَوء عَلى قُوَه ألصَداقَه وَألتَعاوُن فِي مُواجَهَه ألتَنَمُر. سَتَأخُذَك أَلرِوايَه فِي رِحلَه مَليئَه بِألمَشاعِر وَألتَغيير حَيثُ فِي يَومٍ مِن ألأيام تَنقَلِب الأمورِ لِمُنحنَى آخَر ..𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤𝐓𝐨𝐩:𝐣𝐮𝐧𝐠𝐤𝐨𝐨𝐤مَشاهِد قَد لا تُعجِب ألبَعض ❗️ إِيذاء أَلنَفس ❗️
أنتي حامل ؟ لماذا اخفيتي عني روز ؟ ثم قال بصوت خافت و منكسر هل تعتبرينني حبيبكي حقا ؟ اسفة جونغكوك ..._ جيون جونغكوك_ كيم روزا بدات : 23/03/2024[ مستمرة ]