GENRES : Romance, Tragedy, School life, Angst ,Smut 🔞COUPLE : TAEJIN, KookMin, Sope "سقوط" بزرگتر که شدیم مداد هایمان هم تکامل یافتند وتبدیل به خودکار هاي بیرحم شدند تا یادمان دهند کههر اشتباهی قابل پاک کردن نیستوضعیت آپ : تمام شده ‼️By: MOON
داستان ما دربارهی جئون جانگکوک پسری پاک و مظلوم و کیم تهیونگ رییس بزرگترین باند مافیای سئول که از قضا عاشق و دلباخته ی جئون جانگکوک داستان ماست. تهیونگ بعد از اعتراف به جانگکوک به عنوان دوست پسر رسمیش شناخته میشه ولی.........چی میشه اگه جانگکوک شغل واقعیه تهیونگ رو بفهمه و همه چی از هم بپاشه و جانگکوک دیگه تهیونگ رو نخواد؟؟؟؟؟؟؟ به نظرتون تهیونگ دست برمیداره؟؟؟معلومه که نه......کیم تهیونگ هیچوقت چیزی که ماله خودشه رو از دست نمیده.جانگکوک سعی میکنه خودش رو نجات بده ولی اگه فقط خودش بود این قضیه امکان داشت.ولی الان که پای یه بچه وسطه چی؟؟؟؟؟؟درسته ....... بچه ی تهیونگ و جانگکوک • نام فیک : in your hands • ژانر : امپرگ ، مافیایی ، انگست ، اسمات • نویسنده : melina• روز های اپ : یکشنبه ها / چهارشنبه ها•کاپل : دوورژن kookv و vkook
_اسـلـحـه_نویسنده: راحیل کاپل: کوکوی ژانر: جنایی، اکشن، پلیسی، انگست، ماجراجویی، اسماتخلاصه:فرمانده جونگکوک، عاشق دل شکسته ای که برای گرفتن انتقام قتل دوستپسرش تراشه ای رو می سازه که عاقبت همهاشون رو نامعلوم میکنهو کیم تهیونگی که ادعا میکنه فقط یک کافهداره و دوست دبیرستان جونگکوکه وارد زندگیش میشه اما آیا واقعا تهیونگ همونیه که نشون میده یا چیز های دیگه ای توی فکرش داره؟
نام فیک: تو در من🌟ژانر: روانشناسی،بی دی اس ام،انگست،اسمات🔞کاپل: کوکمین👨❤️💋👨کوکوی،هوپمین،سپوضعیت: کاملنویسنده: King Ripper🍷
[Completed]خلاصه:تهیونگ، دانشجوی فعال و سرزندهی ترم آخر رشتهی نقاشی، مدتی بود که از پسر ساکت و آروم ترم پایینی رشتهی موسیقی خوشش اومده بود. چیزی تا پایان سالهای دانشجوییش باقی نمونده بود، باید شانسش رو امتحان و بهش اعتراف میکرد؛ خوششانس بود یا بدشانس؟ آیا این احساس، همون عشقی بود که همیشه به انتظارش نشسته بود؟ هیچکس از آینده با خبر نیست، تهیونگ هم از این قاعده مستثنی نبود. این شروع اتفاقهای خوب بود یا نوید دهندهی روزهای سخت و تاریک؟•کوکوی ایو•رمنس، انگست، اسماتWr: Hb
تو هیچوقت من رو از دست نمیدی، مگر اینکه باور نداشته باشی چقدر دوستت دارم!❤️𝒀𝒐𝒖 𝑨𝒓𝒆 𝑻𝒉𝒆 𝑺𝒖𝒏 𝑶𝒇 𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒇𝒆𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝐴𝑛𝑔𝑠𝑡, 𝑆𝑐ℎ𝑜𝑜𝑙𝑇𝑦𝑝𝑒: 𝑍ℎ𝑎𝑛 𝑇𝑜𝑝
فیکشن(لبخند)راجب یه پسری هست که اختلال ذهنی تقریبا خفیف داره و خیلی مهربونه و همیشه لبخند روی لبشه و میخنده و اوماش با یه آقا ازدواج میکنه که اون آقا یه پسر داره که به شدت از جیمین و اوماش متنفره اما وقتی اوما و آپاشون میمیرن قراره هیونگش چطوری باهاش رفتار کنه؟فضای فیک به شدت غمگینه و فیک از زبان جیمین نوشته میشه که راحت تر بتونید بفهمید چی تو مغزشه(هرازگاهی هم از زیان راوی نوشته میشه)وضعیت:پایان یافته✅️کاپل:ویمین
{ پایان یافته }خلاصه : " جئون جونگ کوک " آلفایی با درک و فهم ؛ به خصوص با جفت کوچولو و عزیزش ! و" کیم تهیونگ " امگایی که سنش برای ازدواج خیلی کم بود ! کاپل : کوکوی بخشی از داستان : به چشم های سبز آبی جفتش نگاه کرد + چرا قبول کردی نامزدم باشی ؟ ...نذاشت حرف آلفا تموم بشه _ پدر و مادرت رو نمیشناسی ؟؟ با حرص و کمی خشم گفت و سرش رو پایین انداخت آلفا هم تکخند تلخی کرد و سری به نشانه ی تاسف تکون داد+ چرا ... خوب مشناسمشون ! اما امگا دوباره سر بلند کرد و اینبار با چشم هایی مظلوم که جایگزین چشم های عصبیش بود ، به آلفا نگاه کرد _ تو قرار نیست مثل اونا اذیتم کنی ... نه ؟؟؟با مظلومیت گفت و دستش رو آروم سمت دست مشت شده ی آلفا حرکت داد اما زودتر دستش رو گرفت و آروم روش رو نوازش کرد غم بزرگی از اینکه جفتش انقدر معصومه توی دلش نشسته بود + نه عزیزم !! ... به هیچ وجه !!!! ...ژانر : امگاورس ، رومنس ، امپرگ ، لیتل انگست ، هپی اند
دوباره شروع کردی اره ؟ نه نه ببین به من گوش بده ...یقشو گرفت و از روی صندلی بلندش کرد ...ژانر : روزمره ، انگست ، درام، رومنسکاپل: تهکوک
امگایی که خودشو جای برادر آلفاش جا میزنه و با سه تا آلفا هم خونه میشه کاپل : کوکوی، گوموی(بوگوم×تهیونگ)ژانر: امگاورس، انگست، هپی انداسمات نداره
ومپایری که از پیدا کردن جفتش ناامید شده اما چی میشه که در راه آخرین امیدش جفتش رو پیدا کنه و حتی دلباخته اون هم بشه ؟؟؟؟؟ کاپل اصلی : ویکوک کاپل فرعی : نامجین ، یونمین ، سکرت ژانر : امگاورس ، ومپایر ، کمی انگست ، کمدی روز های آپ : نامعلوم تولد : ۲۴ / ۱۲ / ۱۴۰۲ پایان زندگی : _________
🥀𝑰 𝑴𝒊𝒔𝒔 𝒀𝒐𝒖🥀قول میدی برگردی؟: قول میدم برگردم. میتونم به قولت اعتماد کنم؟: تو تنها کسی هستی که وقتی بهش قول میدم، تمام تلاشم رو میکنم تا بهش عمل کنم. _________________وقتی دلم برات تنگ میشه، روبهروی گلهایی که برام خریدی، میایستم. باید جای من باشی تا بدونی چقدر دلتنگی به قلبم فشار میاره. این گلهارو تو لمس کردی، تو زیباشون کردی، پس میتونه کمی دلتنگیم رو رفع کنه.هر لحظه دلتنگتم، حتی وقتی کنارمی احساس دلتنگی میکنم... یک روزی میاد این دلتنگیها به آخر برسه و قلب بیچاره من آرومتر بشه؟_________________نام فیک: دلم برات تنگ شدهتعداد پارتها: مشخص نیستنوبت آپ: دوشنبههاژانر: عاشقانه، پلیسی، کمی غمگینتایپ: ورس
بیاید اینجا امروز میخوام براتون یک داستان تعریف کنم. داستان پسری که جنون داشت، جنون سرعت. پسری که لقبش گاو وحشی بود و البته باید بگم کاملا متضاد با ظاهر معصوم و دوست داشتنیش. و همه چی از همین جنون سرعت و یک مسابقه خیابونی شروع شد.روز های آپ: شنبه و چهارشنبه
اون ها پدر و مادر نبودندابزاری برای شکنجه دادن بودنداون فقط منتظر یک ناجی بود...اون مرد وقتی رسید که پسر شکسته بود
اسم : نابودی پارک جیمین:)کاپل : کوکمین_کوکویژانر:امپرگ _ ریل لایف_ انگست_(قبل خلاصه بگم این ی وانشاته که خودم نمیدونم چند پارتیه :| باید بگم معذرت می خوام همش امپرگ میزارم من توی اینستاگرام همیشه برای ژانر های فیک هام یا وانشات هام نظر سنجی میزارم و طبق خواسته ی فالوور ها من ژانر میزارم ایدیم پایین میزارم اگه میخوایید تو انتخاب ژانر ها شرکت کنید) @kookminstans.irخلاصه:جیمین ۱۸ ساله ای که عاشق مکنه ی کوچولوی گروه میشه و همیشه پس زده میشه تا وقتی که مکنه بدون هیچ دلیلی به اون ابراز علاقه میکنه همه چی تا چند ساعت خوبه ولی ی چیزی جیمین اذیت میکنه سردی تهیونگ و دوری هیونگ هاش همون روز میره دفتر مدیریت کمپانی تا با بنگ پی دی نیم صحبت که صحبت های کوک رو میشنوه و نابودی پارک جیمین از همون جا شروع میشه :))))..........
لیام : من دوست دارم زین : شوخیه جالبی بود لیام : من شوخی نمیکنم تو چی ؟ زین : متاسفانه منم دوست دارم لیام : تا ابد دوست دارم عشق من (my love ) زین : منم دوست دارم عزیزم
[Complete]تنفر!!! مسخرست.....چون حسم به تو از نفرت هم بیشتره....تو نفرت انگیز ترین موجود جهانی......از کی فهمیدم؟؟....از بچگیم...از وقتی شناختمت ازت متنفر بودم....از وقتی خودم رو شناختم، از تو متنفر بودم....تو خوشی های زندگیمو ازم گرفتی و الان زمانه انتقامه....رو قلبت قمار کردم!!!از قلبت نابودت میکنم!!!!(مینی فیک تهجین)ژانر: انگست، درام#teajin#jinv
جیمین و یونگی برای زندگیشون تلاش میکنن و مثل همه سعی میکنن با مشکلاتشون کنار بیان، کنار هم شادن و میخوان توی کارشون بهترین باشن، تا اینکه چیزی مثل مهمون ناخونده میرسه و روند عادی زندگیشون رو عوض میکنه.چیزی که باید یاد بپذیرن و یاد بگیرن چطور باهاش کنار بیان.کاپل : یونمینژانر: درام،رومنس کامل شده.
•نام⸙ آرزوی براورده شده یا...؟!(چندشاتی)•ژانر⸙ رمنس ، انگست ، درام ، تاریخی ، اسمات•کاپل⸙ یونسوک(سپ)•رده سنی⸙ +۱۸•خلاصه⸙ تاحالا شده از آرزویی که میکنین پشیمون بشین و با خودتون بگین کاش لال میشدم و یه همچین حرفی از دهنم بیرون نمیومد؟....خب باید بگم که من جانگ هوسوک ، با بیست و شش سال سن به یه همچین بدبختی دچار شدم!کاش لال میشدم و همچین حرفی از دهنم بیرون نمی اومد....!ورژن یونمین این چندشاتی رو میتونین توی همین پیج پیدا کنین😊
Name: "𝙢𝙮 𝙘𝙤𝙢𝙢𝙖𝙣𝙙𝙚𝙧"🔞- اگه اینقدر علاقه به مردن داری... میتونم زودتر از این تمرینهای کشنده دخلت رو بیارم!جونگکوک که گونه و چونش توی دست بزرگ فرماندهش تحت فشار بود، نالهی آرومی کرد و جوابش رو داد:- آهه...فرمانده... اینقدر دوست داری من رو با دستهای خودت بکشی؟تهیونگ نیشخندی زد و با ول کردن چونش؛ انگشت شستش رو سمت زخم ابروی سربازش برد و نوازشش کرد.- تو این مدت... جز کشتنت به چیز دیگهای فکر نکردم!⊹ کاپل⤟ویکوک⊹ ژانر⤟اسمات-رومنس-اکشن-معمایی
- نمسیس؟ ولی اون یه الهه زنه!+ اونم مثل تو عدالتجو بود، منم این تابلو رو خریدم چون مناسب دفترمونه.- پس تویی که این لقب رو سر زبونا انداختی؟+ آره... اون یه وحشی عدالت طلبه که مجازات رو خودش تعیین میکنه و هیچوقت آدم خوبی نبوده! درست عین تو! کی میدونه تو آدم خوبه داستانی یا آدم بده؟- و تو از آدم بدا بدت میاد؟+ من عاشقشونم!_______ولی من مطمئنم چراغ اتاق خاموش بود... نمیدونم این نوری که وسط خواب من داره میشاشه از کجا اومده؟تا گردن زیر پتو بودم و این هوای سرد و نمور اخرای پاییز، با لایه های پتو دلچسب میشد... اما نه وقتی خوابم اینطوری بگا بره. قبل از اینکه واقعا بخوام از خواب دل بکنم و چشمامو باز کنم، صدای باز شدن در خونه اومد...ولی من... پنج ساله که مادر رو هم از دست دادم! این خونه رو فقط من بلدم ولی الان، یکی با همون چراغ قوه ای که خوابمو بهم زد، دنبالم میگرده!_______🌀فیک: شما با کارآگاه نمسیس تماس گرفتهاید 🌀کاپل: کریسهو، کاپل سورپرایز 🌀ژانر: جنایی، معمایی، انگست، درام، دارک، اسمات🌀تایم آپ: چهارشنبه 🌀نویسنده: حناساطی🌀وضعیت: در حال آپ
چند روز مونده به روز عروسیش وقتی برای پیدا کردن چند تا شاخه گل رز بخصوص که نامزدش عاشقشه، زمان از دستش در میره و تا دیر وقت بیرون میمونه به خاطر استرسش و ترسش ازتاریکی راهو گم میکنه و سر از جای نااشنایی در میارهمیدونست بالای شهره و جالب بود که فقط از اونجا بوی دو گرگ رو میتونست استشمام کنه! انگار که کس دیگ ای تو اون محله ی اشرافی زندگی نمیکرد! بوی دو الفای اصیل و قوی و...... از شانس بدش هورنی! چقد میتونه غم انگیز باشه که درست چند روز قبل عروسیش دو الفای هورنی و مست بهش تجاوز کنن و صبحش هیچی یادشون نیاد؟! ووقتی جیمین ماجرا رو برای نامزدش تعریف میکنه خانواده نامزدش بااین وصلت مخالفت کنن! و خانوادش از این ابروریزی پاشیده بشه! ولی از همه بدتر......! نامزدش باورش نکنه و جیمین برای اثبات حرفش شکایت میکنه و ازاونجایی که اون دو الفا خیلی گردن کلفت و پرنفوذن کل مدارک اون شبواز بین ببرن و حتی حاضر نباشن جیمینو برای یه لحظه ببینن!!! این وسط میمونه جیمین با قلبی متشکل از چند حس....!!!! شکسته از عشقشغمگین از خانوادشناامید از خانواده نامزدش وپر از کینه و نفرت نسبت به دو الفایی که هیچ وقت قرار نیست چهرشونو از یاد ببره............ درحال اپامگاورس، انگست، امپرگ، انتقامی، هپی اندکاپل: ویمینکوک
🍂 کاپل: تومین (مینهو و سونگمین)🍂 ژانر: انگست، تراژدی، درام🍂 نویسنده: cygnus (AO3)"بالاخره سونگمین اعضای گنگ رو دوباره جمع کرد ها؟" شوخی مینهو نادیده گرفته میشه وچانگبین صورتش رو چروکیده میکنه. "فکر نمیکنم الان زمان مناسبی برای خوشمزگی کردن باشه مرد."هشدار: اگه مرگ براتون موضوع حساس یا ناراحتکنندهای به حساب میآد لطفا بااحتیاط شروع به خوندن این فیکشن کنید چون همراه این فیک شیرجهی عمیقی به درون خاطرات، سوگواری، مرگ و حسرت خواهید زد.
𝗁𝗒𝗎𝗇𝗅𝗂𝗑 -عشق مثل ستارههایِ کوچک روی بینی و زیر پلک فلیکس متولد شده بود تا ابدش رو متعلق به خودش بکنه، اون ها داغ بودند و سوزناک و هیونجین بی پروا به سمتشون اوج میگرفت، اما حواسش نبود که ستارهها مریض شده بودند." میتونی لمسم کنی؟ اونا میگن لمس کشندهیِ تو تنها راه درمان ستارههای بیمار منه. " - - - - psychological. romance . angst . drama . smut .
هوسوک پسر یکی از سیاستمدارهای قدرتمند کرهست که مخفیانه(!) با مین یونگی، همدانشگاهیاش قرار میذاره.اون دو به شدت عاشق و وابسته همدیگهان.ولی چی میشه اگه پدر هوسوک از قرار گذاشتن اونها خبردار بشه و بخواد پسرش رو از کسی که عاشقشه دور کنه؟💔🥀نام فیک: Just One Dayروزهای آپ: نامعلومکاپل(ها): سپ، ویمین، ناممینژانر: انگست؛ رومنس؛ اسمات؛ هوسوک تاپ