جان و ییبو توی سفر جادهای راه رو گم میکنن و توی مسیر یک رستوران پیدا میکنن که....genre:Thriller,criminal,romancecouple:yizhan(LSFY)
سمفونی شماره شیش:جیمین یک داشنجو فیلم سازیه که به طور اتفاقی توی توییتر با سوژه ی جذابی رو به رو میشه، یک عمارت هشتاد ساله که رازی رو با خودش حمل میکنه..راز عشق کیم تهیونگ و جئون جونگکوک.جیمین به صاحب فعلی عمارت یعنی مین یونگی ایمیل میزنه که مشتاقه مستندی راجب ساکنان قبلی بسازه .در کمال تعجب مین یونگی قبول میکنه تا جیمین و همکارش هوسوک رو به عمارتش دعوت کنه و اونجاست که جیمین بیشتر از اون چیزی که فکر میکرد درگیر ماجرا میشه...!𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝑪𝒍𝒂𝒔𝒔𝒊𝒄-𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆-𝑨𝒏𝒈𝒔𝒕-𝑺𝒎𝒖𝒕𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒀𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏-𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌
🌿.......ماذا لو حصلتي على افضل اصدقاء في حياتك ؟!......🌿الرواية من خيالي (قبل النوم😂)مع اولاد طوكيو ريفنجر ....تحتوى على حرق 🔥 من المانجا...
|انتقام|تهیونگی که تازه از لندن برگشته،مجبور به ازدواج با پسر داییش جئون جونگکوک میشه__________جونگکوکی که به صورت پنهانی تحت درمان بخاطر مشکلات روانی ناشی از ترومای کودکیش قرار دارد!__________ نامه از دستش سر خورد،توی بهت فرو رفته بود،به سختی گردنشو چرخ داد و نگاه شوکه شو به بچه های خوابیده توی کالسکه انداخت.بچه هات؟! جونگکوک؟! اون دوتا طفل معصوم نطفه های حرومزاده ی همسرش بودند؟!__________گوشه ی دیوار کز کرده،به جونگکوک که چهره اش به طرز خطرناکی عوض شده بود،خیره شد!جونگکوک:«بهت گفته بودم اون روی سگ منو بالا نیار!!!!»couple:taekook(اصلی),yoonmin,....Genre:smut,mystery,horror,(ازدواج اجباری),slice of life, روانشناختی,🔞written by heyli شروع آپ"12 آگوست 2023"/22مرداد 1402پایان آپ"...."هشدار!!داستان پره بگاییه وازلین به همراه خود داشته باشین!!!!"ستاد مبارزه با پارگی"بچه مچه نیاد🚷
اهـوى المـَشاگل و الخطـايا و انـتِ اجمَـل خطايـاَيِ.!>> ما يعجبك ذي المحتويات لا تدخل.!
"ڕێن" دوای ئەوەی بەهۆی هۆکارێکەوە جیۆن جونگکوک هاوسەرگیری لەگەڵ دەکات لەکاتێکدا هەموو شەوێک ون دەبێت!ڕێن چ شتێک لە ژیانی ئەو دەگۆڕێت ؟!دوای ئەو ماوەیەی پێکەوەن، چی ڕودەدات کاتێک خێزانی جونگکووک دەگەڕێنەوە لەکاتێکدا ئامادەی هاوسەرگیریەکەی نەبوون و قبوڵیشیان نەبوە! ئەی چی دەربارەی نهێنیەکەی خێزانەکەیان ئەوان خاوەنی چ نهێنیەکن کاتێک ڕێن دەیزانێت؟! لە خزمەتکارێکەوە بۆ خێزانی ئەو وە دوبارە بۆ خزمەتکارێک،پێت وایە کۆتای بۆکوێ دەڕوات! چی دەربارەی چیرۆکی ئێمە ؟! لەکۆتایدا ژیانی هەموومان چیرۆکێکە ئەی وانیە ؟!{ڕۆمانسی، خەیاڵی، درامی، ئەفسانە}هەموو ئەوانەی خوێندویانەتەوە ئەزانن چەن تایبەتە، ئەگەر ئەتەوێت چێژی تایبەتی لێ ببینیت سەیری کۆتا پارت مەکە تا کۆتای سپۆیلی خۆت مەکە!#world 4 🎖️ #kurdish 1 🎖️#kurdisharmy 5 🎖️هەموو بیرۆکەی چیرۆکەکە هی خۆمە وە کەڤەری چیرۆکەکەش خۆم چاکم کردوە و هیخۆمە
أنتِ الروح التي أسكنني الله إليها ، فإطمئن قلبي لتلك الروح التي تسكن روحي، أشتاق لرؤياكي وإن كنتِ بجانبي ، فرؤياكي تمر علي قلبي قبل عيني ، جمعني الله بكِ في دنياي كي تنيري قلبي وروحي وعسي أن يجمعني بكِ في جنةٍ تشبه عينيكي.
کیونگسو و جونگین،کارآموزای یک شرکت معروف کیپاپن..اونا عاشق همدیگه میشن..ولی آیا این عشق میتونه در برابر موانع،دووم بیاره..؟یا اینکه اونا رو از پا در میاره..؟writer:sun_geetranslator:lil_sua
رویا؟.. فکر کنم الان دارم بین همچین چیزی غرق میشم... یا بهتر بگم...من دارم بلعیده میشم... توسط چیزی که اسمش خیلی آشناست.... رویا! -Dream ژانر: اسمات - کمدی - مافیایی - عاشقانه
𝐹𝑖𝑐𝑡𝑖𝑜𝑛 𝑁𝑎𝑚𝑒: 𝐼 𝑊𝑖𝑠ℎ 𝑊𝑒 𝑁𝑒𝑣𝑒𝑟 𝐺𝑟𝑒𝑤 𝑈𝑝𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝐹𝑙𝑢𝑓𝑓, 𝐶𝑜𝑚𝑒𝑑𝑦𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟: 𝑆𝑢𝑛 𝐹𝑙𝑜𝑤𝑒𝑟𝑇𝑦𝑝𝑒: 𝑉𝑒𝑟𝑠𝑒𝑆𝑡𝑎𝑡𝑢𝑠: 𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑تو به دنیا اومدی تا بخشی از وجود من باشی، تو هستی تا به من ثابت کنی میشه به لبخند خدا امیدوار بود...
كانت حياتها هادئة لا تكن فيها سوى طفلة يتعدى عمرها ال عشرون عاما لا تفعل شئ سوا اللعب و المرح شخصية نقية كثيرا و لكن يدخل أحدهم و تصبح عابثة يقتل هذة الطفلة من الداخل و لكن هل سينبض القلب مرة أخرى .... انها زويا وسيم المصري ابنه رجل الأعمال
Couple:Hyunlix, Chanmin, Minsung, chanbaekAuthor: NVGanres: Omegaverse, fluff, Smut🔞 , daily lifeS: 1400.10.13End: 1401.10.28آپ: پنجشنبه هالی فلیکس فن دو آتیشهی تری راچاست (بنگ چان چانگبین جیسونگ) جوری که تک تک آلبوماشونو داره و از زمان دبیوشون تا به حال حتی یه کنسرت و اجراشونم از دست ندادهاون امگای مغلوبیه که این موضوع رو از همه مخفی میکنه و برچسب مخصوصی که فروموناشو مخفی کنن میزنه چی میشه اگه این هارد استن با یه هیتر توی کامنتا دعوا کنه و فرداش توی دانشگاه ببینتش؟؟
قصه لشخصيات طوكيو ريفنجرز بالعامية بعيده كل البعد عن احداث القصة الصدقيه كوميديه واكشن وضحك نفسيه مكانك مب هنا سري
¦𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: ChanLix, BinSung, ChangLix¦𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: Romance, Smut, Drama¦𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: mahi01 ¦𝑹𝒆𝒏𝒅𝒊𝒕𝒊𝒐𝒏: Selene¦𝑪𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍:@straykidsbl -نونا. با عقلت تصمیم نگیر. زندگیت...آیندهات رو خراب نکن. اولیویا تلخندی زد و از جیسونگ فاصله گرفت تا بتونه به چشمهای پسر کوچیکتر از خودش نگاه کنه. -کدوم آینده سونگی؟ مگه...مگه من آیندهای هم دارم؟ جیسونگ قطره اشکی که روی گونهی اولیویا افتاده بود رو با انگشتش گرفت. -متاسفم نونا... اولیویا لبخند زد و موهای جیسونگ رو بهم ریخت. -تو چرا بچه؟ تو چرا متاسفی؟ مگه تقصیر تو بوده؟ جیسونگ بغضش رو قورت داد و سرش رو پایین انداخت. -برای اونایی متاسفم که باهات اینکار رو کردن. برای برادر احمقت که حقیقت رو میدونه و هنوز هم انکارش میکنه! اولیویا پشت به جیسونگ به سمت میزش رفت. -مهم نیست. من خیلی وقته دارم با این درد میسوزم! ❄️💫 -مراقب خودت باش فلیکس. اینکه دارم میدمت دست چان، به این معنی نیست که برام بی ارزشی. اتفاقا چون خیلی باارزشی این کار رو کردم...چان به اعتمادم خیانت نمیکنه!❄️💫 چان سرش رو جلو برد. لبهاش رو روی گونه ی فلیکس چسبوند و محکم بوسیدش. -وقتی خجالت میکشی قلبم تندتر میزنه. فلیکس خندید و دست هاش رو دور گردن چان حلقه کرد. چان لبهاش رو روی چونه ی فلیکس چسبوند و آروم مکید. فلی
بين اربع حيطان وحدي احس الدنيه بدت تفتر بيه مادري شنو سبب هاي الاصوات ليش الناس مداتفهمني محد يصدكني اكولهم جاي اسمع صوت راح تأذيهم هاي المره عبالهم تخبلت هه هو اني مداصدك بنفسي اهلي حيصدكون؟رجعت لفراشي تغطيت وخليت راسي جوه لمخده ورى ربع ساعه دخل عليه الشخص الاكرهه وشكد كرهته بحياتي شوكت اشوفه اريد اموته اخنگه بديه وهو لاعب بأعصابي مادري ليش من اشوفه گلبي ينقبض ويأذيني هيج يزيد حقدي عليهاجى تقرب جايب وياه القران وهم نفس الشي كالعاده لدرجه مليت منه ماريد اسمع قرايته هذا شبيه؟؟اني كارهه نفسي كارهه عيشتي منو هو حتى يحبني؟؟ليش ديساعدني اني اكرهه لشوكت حيفهم؟؟لزم فكي دايشربني مي دفعت ايدهكعد يمي ولزم ايدي وخرته بسرعه وكمت اصيح شهد: وخرر عني ياحيوان كل يوم جاي احقد عليك اكثر من الگبلهمصطفى: براحتج اني جاي لخاطر اساعدج لااكثرشهد: ماريد مساعدتك واذا تريد صدك تساعدني تعوفني كولي يالله كول متحبني وطلكني منك عتقنيمصطفى: غصبن عنج وراح يجي يوم وتصيرين الي وراح اعرف سبب رفضجشهد بغضب: ان شاءالله اموت ذاك الوكت اذا اصير الك لو تموت اني ماحبك اكرهك لو اعرف اتزوج شايب ولااخذك انت حقير انانيييحسيت بشي حار نزل على وجهي وكعت بالكاع من قوه الراجدي باوعت لعيونه بحقد دنك نزل يمي سحب شعري وزمخ بأذ
لطالما كرهت ذلك الجزء عندما ينتصر البطل على الشريرانها نفس النهاية في جميع الافلام او الانمياتلو بإستطاعتي تغيير هذا فسوف افعلبظهور الغرفة الحمراء على الشاشة لن تستطيعي اقفالها الا بالقبول على الشروطمرحبا بكي في عالمكي الجديدبدأت يوم الأحد 6 جوان 2021توقفت الاحد 27 مارس 2022عادت من جديد يوم 3 ديسمبر 2023إنتهت يوم السبت 20 أفريل 2024
" بـبطنه المنتفخة اللطيفة ، أطراف أصابعه الوردية ، عبوسه الصغير ، عينيه الزرقاء اللامعة ، يآسر حواسي و مشاعري ، أوميغاي الرقيق هو " . _ جيون جونغكوك •أوميغافيرس•إمبرغ •محتوي لطيف .
دازاي اوسامو فتى في 14 من عمره ، يكره حياته و ما فيها ...يجبر ذات يوم على الذهاب الى الحضانة بما انها قريبة من عمل والده بالتبني "موري" و لتجنب حالات انتحاره ، هناك يلتقي طفلا صاخبا لكن وحيد يدعى ناكاهارا تشويا ...عند غروب شمس المساء يحدث ما لم يشهده دازاي من قبل و يثير تشوقه للحياة و يشعل داخله ذرة اهتمام ...يا ترى ما هو ؟!...ما سر تشويا الذي يخفيه ؟؟...المؤلفة : اساجيري ليلي ( ♡انا )الرواية غير مترجمة بل من افكاري الخاصة ♡...الانمي : كلاب الادب الضالة ( bungou stray dogs )مؤلف الانمي : اساجيري كافكااستمتعوا ^^❤️
- - - -إستعدي للخروج من جحيم الماضِي والعيش مع ابنتكِ الوحيدة من مصيركِ المجهول وتَجهزي لمُقابله نفسكِ القديمة او ابنتكِ ستفعلُها عنكِ وتكتشف حقيقة قُمعكِ لها * طوكيو ريفنجر*
غير أن الحياة مليئة بالأسرار هي مليئة بالمفاجآت! أليس كذلك؟"دازاي.""استيقظ!" "من ماذا؟"..." نعم أنتَ محقّ.. لا شيئ من هذا حقيقي!".............." تشويا اهرب!"" مِن مَن؟"..." من نفسك..."............
نام: میان عاشقانه های ما نویسنده : kh•فکر میکنی رویاهات نشدنیه؟! اینجا نشون میده رویاها آینده رو میسازن :))) شین+ توی دستش یک شیشه گنده رفته کلی خون ریزی کرده بازم برات مهم نیس؟؟؟؟؟ داره لجبازی میکنه در رو باز نمی کنه میخوای بمیره اون تو؟؟؟جیمین + چه بلایی سرش اومده!!!ثانیه ای نشد که صدای در زدن اومد ولی من در باز نمیکنم....جیمی+ هایدی...اون تویی...صدامو میشنوی؟؟ در رو باز کن... هایدیی !! صدام رو میشنوی!!!هه همین دیشب با دیوار صافش کردما چطور میتونه اینقدر مهربون باشه...واقعا که لنگه شینه چه زوج درخشانی...پووف جیمین + هایدی اگر جواب ندی در رو میشکنم...هایییدییهیو+ دختره خنگ چی شده الان این تویی هاااشین+ هایدی...باز کن بابا باز کن مردم من از دلشوره...چقدر اشکام داغ بود و قلبم رو بیشتر میسوزوند به یک باره همه جا سکوت شد... هیچ کس دیگه صدام نکرد هیچ صدایی نیومد...بهتر اصلا دلم میخواد این تو بمیرم اما الان غرورم خورد شده بود اگر دخترا جای من بودن چیکار میکردن؟؟؟جانگ کوک+ هایدی ؟! بیا این در رو باز کن..چیشد؟؟؟؟؟ الان کی پشت دره؟؟؟؟ پسره مارموززز فکر کرده الان بیاد معصوم نمایی کنه همه فکر میکنن کار اون نیست !!!! ولی من که میدووونم هر چی دستمال تو دستم بود پرت کردم رو میز شیشه توی دستم داشت داخل میرفت...اما...کوک+هایدی!!
یه فیکشن با حس و حال تابستونه☀︎☁︎روز های اپ:متوقف شده. ژانر:اسمات،عاشقانه،رمنس،فانخلاصه:جئون جانگکوک بهترین موج سوار توی مسابقات کشوریِ! اون در حال حاضر توی سن نسبتا کمی که داره باعث افتخارات زیادی برای کشور و خانوادشه.اون جدیدن به فکر این افتاده که چرا زندگیش یکم عجیب و حوصله سر بر شده؟ و با اومدن موج سوار موردعلاقش توی نیویورک رقیب سر سخت جئون جانگکوک یعنی پارک جیمین همه چی تغییر میکنه...
دو کیونگسو:پسری شیرین و مهربون با قلبی پاک... تمام چیزی که توی زندگیش داره..شغلش و اتاق کوچیکیه که خونش به حساب میاد... کیم جونگین:پسری پولدار،خودخواه،مغرور...،که فقط به خودش اهمیت میده و خودشو میبینه...این دو نفر توی یک کشور،زیر یک آسمون...،توی یک شهر زندگی میکنند،ولی با متفاوت ترین دنیاها...پس باید دید... که چه اتفاقی میوفته..؟اگه این دنیاهای نامتضاد با هم تصادفی برخوردی داشته باشند...main writer :@seohoversetranslator :@lil_suaFinished