ترجمه اصلی چنل تلگرامي : @FictionLand_farsi خلاصه :پسر دوم مافیا، کین آناکین، توسط یک دشمن مورد حمله قرار می گیرد و باعث می شود که از دست آنها فرار کند تا اینکه با پورش پیچایا - دانشجوی جوانی که به عنوان پیشخدمت پاره وقت در یک موسسه سرگرمی استخدام شده بود، ملاقات می کند. پورش این صحنه را در مرکز تفریحی دید اما توجه چندانی نکرد كين از او خواست به او كمك كن اما اما مقداری در ازای آن وجود دارد. پورش که بهترین مدرک هنرهای رزمی را دارد و قهرمان ملی جودو است، تصمیم می گیرد درگیر شود و به کین کمک می کند تا فرار کند. کین به دلیل مهارت های رزمی کوبنده اش، می خواهد پورش را به عنوان محافظ شخصی خود استخدام کند. کین پیشنهاد داد. اگر پورش می توانست او را از دست دشمنانش نجات دهد، به یک پورش مقدار پول خاص پرداخت می کرد که با مخالفت و رد کین مواجه شد، که هر کاری برای رسیدن به خواسته او انجام می داد. پس از وحشت دشمنان و خویشاوندان کین، او چاره ای جز موافقت نداشت.
.🧿/لفظ محبت/ 🧿 𝓜𝓮𝓪𝓷𝓲𝓷𝓰: 𝑾𝒐𝒓𝒅𝒔 𝒐𝒇 𝒍𝒐𝒗𝒆. Rajan Saxena and Madhu Sharma, the biggest stars of the 1950s, shared an unmatched presence on the silver screen. This on-screen pair etched milestones throughout the decade and graced Bollywood with their never-ceasing flamboyance and heart-fluttering chemistry. But, off-screen, their lives were entwined with tragedies and miseries clouding over. While two souls formed into one and conjoined their hearts, destiny had another trick.
سوفیا" نام و داستان زندگی دختریه که افسردگیش تمام لحظات زندگیش رو در بر گرفتهاما یه مرد میتونه معادلات آدمو بهم بریزه؟مثلا جای زخمات رو بفهمه و دقیقا جوری پانسمانش کنه که دیگه خودِ قبلیتو یادت نیاد.2020 - Completed
Hey guys! I am writing my first ever novel... It is based on the story of 4 friends who are currently in college, and let's see where life takes them✨️Like and vote ❤️ Btw I am your writer Fatima 👍🏻🫀
𝐥'𝐦 𝐭𝐡𝐞 𝐇𝐲𝐛𝐫𝐢𝐝 [من دورگه هستم]ژانر : • فانتزی• کمدی• رومنس• اسمات• ترسناک• داستان به جادو و افسانه ها میپردازه• خلاصه داستان : جیمین استاد دانشگاه ۲۷ ساله که درگیر اتفاقات ماوراء الطبیعه میشه و طی اون اتفاقات جونگکوک رو میبینه و به ماهیت اصلی خودش پی میبره....• کاپل اصلی : kookmin• کاپل های فرعی : yoonmin .. sope .. tejinوضعیت آپ : complete
عنوان فیک : !PERTAIN TO YOU (وابسته به تو!)ژانر : رمانتیک، اسمات، دبیرستانی:)کاپل : ییژان.....ژان تاپ (ZSWW)❤💚خلاصه ای از داستان:ژان پسری از خانوادهی مرفع، که با آمدن ییبو به زندگیاش دغدغه های جدیدی پیدا میکند...___________________________________________________________________امیدوارم از اولین داستانم خوشتون بیاد و برای لحظاتیم که شده با خوندنش از زندگی عادی فاصله بگیرید🙂💙
بیاید اینجا امروز میخوام براتون یک داستان تعریف کنم. داستان پسری که جنون داشت، جنون سرعت. پسری که لقبش گاو وحشی بود و البته باید بگم کاملا متضاد با ظاهر معصوم و دوست داشتنیش. و همه چی از همین جنون سرعت و یک مسابقه خیابونی شروع شد.روز های آپ: شنبه و چهارشنبه
بعد یک تمرین سخت جونگکوک خوابش نمیبرد چی میشه بخاطر کنجکاوی واتپد نصب کنه و معروفترین فیک کوکمین رو بخونه ...کاپل:کوکمیناین وانشات خدمت نگاه هاتون🍓
لی لی دختره دورگه ایرانی کره ای که بعد از سالها به ارزوش میرسه و ایدل میشه اما داستان اینجا تموم نمیشه.دختر داستان ما عشق رو تجربه میکنه عشقی ممنوعه:)..+میترسم خیلی میترسم اگه نزارن باهم باشیم چی_نترس دخترم تو ماله منی نمیزارم ازم جدات کنن:)ژانر:-رمنس-کمی طنز-هپی اندبرای دیدن چنل تلگرام میتونید bery56bery سرچ کنید و چنلو با همین اسم فیکشن پیدا کنید🩷
|انتقام|تهیونگی که تازه از لندن برگشته،مجبور به ازدواج با پسر داییش جئون جونگکوک میشه__________جونگکوکی که به صورت پنهانی تحت درمان بخاطر مشکلات روانی ناشی از ترومای کودکیش قرار دارد!__________ نامه از دستش سر خورد،توی بهت فرو رفته بود،به سختی گردنشو چرخ داد و نگاه شوکه شو به بچه های خوابیده توی کالسکه انداخت.بچه هات؟! جونگکوک؟! اون دوتا طفل معصوم نطفه های حرومزاده ی همسرش بودند؟!__________گوشه ی دیوار کز کرده،به جونگکوک که چهره اش به طرز خطرناکی عوض شده بود،خیره شد!جونگکوک:«بهت گفته بودم اون روی سگ منو بالا نیار!!!!»couple:taekook(اصلی),yoonmin,....Genre:smut,mystery,horror,(ازدواج اجباری),slice of life, روانشناختی,🔞written by heyli شروع آپ"12 آگوست 2023"/22مرداد 1402پایان آپ"...."هشدار!!داستان پره بگاییه وازلین به همراه خود داشته باشین!!!!"ستاد مبارزه با پارگی"بچه مچه نیاد🚷
「نگاهِ ساحرش، تهیونگ رو جادو کرده بود. تهیونگ مجنونِ جونگ کوک شده بود و جونگ کوک هم عاشق اون، اما ته داستانِ عاشقانه شون به کجا می رسید؟! "نوعِ جرم؟!" _ قتل "نامِ قربانی؟"_ جئون جونگ کوک..!"علت؟" _ اون پدرِ خوبی بود اما مردِ خوبی نبود.」· · · ────៚──── · · · 𓄹.𝗡𝗮𝗺𝗲: Dead Soul 𓄹.𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: Smut, Dark, Psychology 𓄹.𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: Kookv 𓄹.𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿: Anteاین فیک یه مینی فیکه و روز آپ مشخصی نداره چون میخوام پشت سر هم اپش کنم.
شیاطین...این بوک رو گذاشتم واسه وقت هایی که یک سناریو کوتاه و ترسناک به ذهنم میرسه براتون بزارم اینجا...در واقع هر پارت داستانی جداگونه داره🖤اگر دوست دوست داشتید با ووت هاتون خوشحالم کنیداستفاده از داستان و ایده ها حتی با ذکر منبع ممنوع❌
خب خب پاستیلای مامان ...این یه مینی فیکه 🌚 اگررررر دوسش داشتید میکنمش فیک ..کاملا بستگی به خودتون داره " وی در حال نگاه به ناخوناش و چصی اومدن " پس ببینید چقدر برای نونا مهمید🥺خب ....ژانرش طنزه ...یکمم انگست میشه اما اوکیه...شادش میکنم براتون 😋🙈خلاصه : همه اعضای پک برای کوکی کوجولوشن حاظرن هر کاری بکنن... حتی اگر خریدن یه کلوب توی بالا شهر باشه !!! ....یا حتی ....آوردن یه گیشا توی پک الفاییشون!!!ژانرش : بیشتر طنز / فضای داستان گروه های آلفا امگایی ( پک ) امگاورس / هیجانی / خانوادگی/ کیوت / اسمات / امپرگ / حمایتگرانه 🙈امید وارم خوشتون بیاد بیشتر از دو پارت به فیک فرصت بدید تا داستان بیفته تو روال 🙈😋
ژانر:مافیایی،اسماتکاپل:کوکمینخلاصه:جیمین ۲۰ ساله ی داستان ما که مادرشو از دست داده خودش هم درس میخونه و هم کار میکنه که بتونه خرج زندگی خودش و برادرش رو دربیاره ولی چی میشه اگه جیهیون برادر جیمین بخواد به هیونگش کمک کنه ولی اوضاع خراب بشه؟ هشدار:این فیک دارای محتوای خشنه اگه کسی روحیه اش سازگار نیست نخونه!تاپ:جونگکوک باتم:جیمینروز آپ:پنجشنبه
{ پایان یافته }خلاصه : " جئون جونگ کوک " آلفایی با درک و فهم ؛ به خصوص با جفت کوچولو و عزیزش ! و" کیم تهیونگ " امگایی که سنش برای ازدواج خیلی کم بود ! کاپل : کوکوی بخشی از داستان : به چشم های سبز آبی جفتش نگاه کرد + چرا قبول کردی نامزدم باشی ؟ ...نذاشت حرف آلفا تموم بشه _ پدر و مادرت رو نمیشناسی ؟؟ با حرص و کمی خشم گفت و سرش رو پایین انداخت آلفا هم تکخند تلخی کرد و سری به نشانه ی تاسف تکون داد+ چرا ... خوب مشناسمشون ! اما امگا دوباره سر بلند کرد و اینبار با چشم هایی مظلوم که جایگزین چشم های عصبیش بود ، به آلفا نگاه کرد _ تو قرار نیست مثل اونا اذیتم کنی ... نه ؟؟؟با مظلومیت گفت و دستش رو آروم سمت دست مشت شده ی آلفا حرکت داد اما زودتر دستش رو گرفت و آروم روش رو نوازش کرد غم بزرگی از اینکه جفتش انقدر معصومه توی دلش نشسته بود + نه عزیزم !! ... به هیچ وجه !!!! ...ژانر : امگاورس ، رومنس ، امپرگ ، لیتل انگست ، هپی اند
پیش لفظ،میرے عزیز پڑھنے والوں۔ میں آپ کی خدمت میں اپنا نیا ناول صفد (داستانِ درہم برہم) پیش کر رہی ہوں۔یہ داستانِ درہم برہم کیوں ہے یہ تو آپ کو پڑھ کر ہی معلوم ہوگا۔ یہ میرا لکھا گیا پہلا روم-کوم (RomCom) ناول ہے۔ میرا اسے لکھنے کا انداز بھی مختلف ہے جو شاید آپ کو نیا بھی لگے۔ مگر امید کرتی ہوں کہ آپ کو پسند ضرور آئے گا۔ آپ اس سے قبل ناولوں میں بہت گہری ڈیٹیلز پڑھتے رہے ہیں مگر میرے اس ناول میں ڈیٹیلز سے زیادہ مکالمے (Dialogues) پر فوکس کیا گیا ہے۔ میرے نزدیک ڈیٹیلز سے زیادہ نیریشن (مکالمہ) کردار کو جانچنے میں کارآمد ثابت ہوتا ہے اور باقی رہی انسان کی تخثیل (Imagination) تو وہ کردار کو بہت حد تک بہتر تشخیل کروا دیتی ہے مجھے بھی آپ سب کی قوتِ تخثیل سے وجود میں آنے والے ایک بہترین کردار کے تشخیص پر پورا پورا بھروسہ ہے ۔ وسلام!
«کامل شده»داستان از اینجا شروع میشه که بعد از 1000 سال یک شخص آواتار با تمامی قدرت ها بدنیا میاد ولی هنوز با بدنیا نیومدنش لواتاریا جنگ رو با خوناشام ها و گرگینه ها شروع میکنن.کیــم تهیونگ رییس تمامی خوناشام ها و کیــم نامجون آلفا و رییس پک گرگینه ها با متحد شدن هم دیگه به جنگ با لواتاریا میرنو داستان با دنیا اومدن جئون جانگ کوک با چشمای رنگی شروع میشه......❥𝑵𝒂𝒎𝒆 𝑩𝒐𝒐𝒌:𝒔𝒕𝒐𝒏𝒆 𝒐𝒇 𝒚𝒐𝒖𝒓 𝒑𝒐𝒘𝒆𝒓❥𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆:𝑻𝒂𝒆𝒌𝒐𝒐𝒌-𝒀𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏-𝑵𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏❥𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆:-𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆-𝑽𝒂𝒎𝒑𝒊𝒓𝒆-𝑶𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒐𝒓𝒔-𝑺𝒎𝒖𝒕❥𝒕𝒉𝒆 𝒘𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓:𝑺𝒂𝒏𝒂𝒛
فیکشن : زندگی اجبارینویسنده : خودم =>کاپل : تهیونگ و هه جین ( دختر پسری ) خلاصه داستان : هه جین دختری یتیم که خانواده پولداری او را به سرپرستی میگیرند اوایل زندگی راحت و خوبی داشت تا اینکه اتفاقاتی زندگی او را تغییر می دهد . او در گذشته اش خیلی سختی کشیده بود و حالا با ازدواج با تهیونگ قرار بود همه اون ها برایش تازه شود .وضعیت : در حال آپ_ به تو چه ها ؟ تو کی باشی ؟ __ من ؟ من کیم تهیونگم کسی که میتونه با ی اشاره زندگی تو به گند بکشه _
هایپوپیتوتاریزم"بیماری نادری که اجازه نمیده فرد عاشق کسی بشه و طعم عشق رو بچشه یا لمس کنه...----«داستان "مزاحم شیرینی" که از ناکجا اباد ، درِ قلب عکاس مشهور مارو میزنه...عکاسی که مدت هاست طعم عشق رو نچشیده...کسی که عشق رو نمیشناسه...و کسی که با تموم وجودش عشق می ورزه...داستان جالبی میشه مگه نه؟پس امتحانش کن...» ----𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝑁𝑎𝑑𝑒𝑙𝑒𝑖𝑛𝑒💛•𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝑑𝑟𝑎𝑚𝑎, 𝑟𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝑐𝑜𝑚𝑒𝑑𝑦•𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 :𝑣𝑘𝑜𝑜𝑘•𝐁𝐲 :𝑚𝑖𝑠𝑎𝑦"𝑛𝑒𝑚𝑖𝑠𝑜,𝑠𝑎𝑟𝑎𝑦"••----💛تاریخ اپ: روزهای ذوج ساعت ۱۴:۳۰💛
در این بوک از شیپهای مخلتف bts سناریو گذاشته میشهبعضی از داستانها وانشات و بعضی هاشون چند شاتیه...قراره داستان های کوتاه اما جالبی رو توی این بوک بخونید.در مورد ژانرش هم، همه چی هست...از مافیایی گرفته تا فلاف و مدرسه ای، امپرگ تا ماوراطبیعه، اکشن تا درام و....❤️پس این بوک رو ذخیره کنید چون میدونم خیلی دوست داشتنیه❤️❤️
داستان ما دربارهی جئون جانگکوک پسری پاک و مظلوم و کیم تهیونگ رییس بزرگترین باند مافیای سئول که از قضا عاشق و دلباخته ی جئون جانگکوک داستان ماست. تهیونگ بعد از اعتراف به جانگکوک به عنوان دوست پسر رسمیش شناخته میشه ولی.........چی میشه اگه جانگکوک شغل واقعیه تهیونگ رو بفهمه و همه چی از هم بپاشه و جانگکوک دیگه تهیونگ رو نخواد؟؟؟؟؟؟؟ به نظرتون تهیونگ دست برمیداره؟؟؟معلومه که نه......کیم تهیونگ هیچوقت چیزی که ماله خودشه رو از دست نمیده.جانگکوک سعی میکنه خودش رو نجات بده ولی اگه فقط خودش بود این قضیه امکان داشت.ولی الان که پای یه بچه وسطه چی؟؟؟؟؟؟درسته ....... بچه ی تهیونگ و جانگکوک • نام فیک : in your hands • ژانر : امپرگ ، مافیایی ، انگست ، اسمات • نویسنده : melina• روز های اپ : یکشنبه ها / چهارشنبه ها•کاپل : دوورژن kookv و vkook
برشی از داستان : " دوست دارم ببینم روابطشون در حد پدر پسریه یا ....با ضربه جین به شکمش خفه شد صورت همیشه خندون هیونگش اخمی بود " یااا ...هیونگ !!!!" نباید اینجوری پشتش حرف بزنی اون همسره یونگیه ! کوک پوزخند زد " ول کن هیونگ اون یه ازدواج صوری بود مطمئنن هیونگ حتی اسم اون پسرم یادش نیست !!!! کاپل : Yoonmin ژانر : مافیا / امگاورش / کمدی و غمگین / امپرگ / معمایی / پلیسی / هیجانی / خانوادگی خلاصه: _طبق وصیت عمه ..." اون " ..باید باهاش ازدواج میکرد....اما ...چرا آخرین تصویرم ازش ...برای ۱۷ سال پیشه ! ...شاید ..نباید بهش میگفتم " دوست دارم " ...نگاهی به صورت معصوم دو بچه روی تخت انداخت _ شما ...بوی اونو میدید ....نویسنده " رومی "شروع داستان ۱۲ /۳ / ۱۴۰۳پایان : .....به زودی 🥰هر شب پارت داریم 😃