🔲 Lies In The Dark🔲

❌❌❌❌❌❌❌❌هشدار:اپ این فیک تا مرداد ماه سال 1400متوقف میشه..اگه نمی خواید داستان نصفه بخونید لطفا داستان رو شروع نکنید❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌"بهم میگی هرزه..میگی وقتی درد میکشم زیبا میشم.باور کنم که دوسم داری؟" ~اره دوست دارم..انقدر که اگه بری میمیرم~"منم فک میکردم یه شب میخوابم و دیگ بیدار نمیشم..اما میبینی که..دردات هنوز نکشتنم"(شاید اینبار*کسی که هست..کسی که می خواهد بماند را از پای در می آورد*)◾کاپل:کایسو_چانبک(S2)◾ژانر : انگست_خشن_bdsm_رواشناسی◾نویسنده :پریسا (ایوا)"تنکس فراوان از بیبی گرل RORITO_0@ برای پوستر خوشگل فیک"➕➕➕➕➕

خط ساخن

Red Flag

_ بقیه هرچی میخوان میتونند صدام بزنند... سنگدل، بی رحم، هوسران... ولی حتی منم خط قرمزایی دارم و همون خط قرمز لعنتی، اجازه نمیده برای داشتنش تلاش کنم... میتونم دوست داشته باشمش... ولی نمیتونم داشته باشمش...یه تهجین استوری دیگه😉❤️

My lover and my friend

seventeen line 97كيف هيه علاقة خط ال97 من فرقة سفنتين هذا الخط الذي جمع مابين الحب والصداقةshort story مينقهاو xدوكيومxمينقيوكوبل رئيسي /قيوهاو كوبل فرعي /seoksooكوبل فرعي/jeongchoel(mperg)

｡ 🎀 𝒷𝑒𝓉𝓌𝑒𝑒𝓃 𝓊𝓈 🎀 ｡

رسالة إلى قرائي الأعزاء يا من اسميتكم زهور الأوركيد خاصتييوم:09-08-2023

خواطر من الخاطر

خواطر

ليه الأحباب فينا يطعنون وليه الغرباء صاروا حبايب 🌼

الغدر والتنمر و الحسد والحقد كلهن في أشخاص الموجوده لروايتي لكن البطلة تحاول إيجاد الحلول لذلك.

القدر

لكل منا قدره الخاص قد خط إليه قبل مولده حتي؛ هناك البعض من الناس: يؤمنون انها قد تكون صدف ولكن يا عزيزي دعني اخبرك انه لا يوجد ما يسمى بالصدف هي اقدار مكتوبة لنا قد تتغير بالدعاء الي "الله" لاشئ يحدث في حياتنا ليس له سبب قد لا تعرفه الان ولكن لابد أن يعرف عاجلا ام اجلا!!؟💙💙

An unworthy heart

"_قلب من لیاقت تو رو نداره. هر زخمی که اون زد رو تو بستی. هر اشکی که به خاطر اون بود رو تو پاک کردی. ولی قلبم هزاربار دیگه اونو انتخاب می کنه."******کاپل ها:جیکوک،ویهوپ و....(بعدا اضافه میشه)زمان آپ:هرهفتهشروع آپ:۶خرداد۱۴۰۱

خط

My pov💌

Prince

"Prince ""شاهزاده "***_***_***彼は黒い墓地に彼の興味を埋めます...در قبرستان سیاه تبار دفع می کند علایقش را ...***_***_***تا مغز و استخونش طعم درد رو چشیده بود . دیگه توانی برای برخاستن و مقابله با زندگی بی رحم و از خود راضیش رو نداشت . اون شکسته بود . خیلی وقت بود که تیکه هاش داشتن هم خودش و هم اطرافیانش رو زخمی میکردن . بوم نقاشی زندگیش کاملا سیاه رنگ شده بود . و برای همیشه سیاه هم میموند .تا عشق دورترین فاصله رو داشت . تا مردنش یه اینچ دیگه مونده بود .تا دیوانگی اش یه خط باریک فرضی وجود داشت . تا تاریک تر شدن قلبش به یه تلنگر بیشتر نیاز نداشت .نابودی بهترین توصیف برایش بود . پدر و مادر ...همسر ...خواهر ... آرامش ... خوشحالی ... فکر آزاد ... همه رو زندگی ازش دریق کرده بود ... تا به چیزی دل بست نابود شد ... پودر شد ... خاکستر شد ... دود شد رفت هوا ... کشته شد ...[Completedl][کامل شده فصل اول ]

علاقات معقدة

القصة تبدا من حكاية جينا تبدأ بعلاقة حب مع صديق طفولتها ولكن رأسا على عقب بعدما غادر صديقها ولم يأتي إلا بعد ثلاث سنوات هل ستتغير علاقة جينا والرجوع لصديق طفولتها ام حياتها تنقلب ولا تعد كالسابق وما سيحصل عندما تقع جينا بحب شخص ما؟2021

محكمة الحياة

أنني اليوم اضع بين ايديكم قضية اجتماعية و انسانيه يعاني منها المجتمع حيث أن الحياة تؤلف لنا قصصا يعجز الكتاب البارعين عن وصف مثلها و لكنها توجد في بعض المؤلفات و لكن البشر يرفض الاعلان عنها لانها تبقي من خط يديهم

RAvEN🩸| KOoKMIN

••|برشی از داستان....+ نیومده گرد و خاک به پا کردی پارک_ دارم برای خودم حد و حدود تعیین میکنم+ خیلی خوبه_ جواب سوالمو نگرفتم؟+ گستاخی جیمین و ازش خوشم نمیادجیمین مشخصه ای زیر لب زمزمه کرد و دور یه مورد خط کشیدآیپد رو تخت سینش گذاشت و با چشم های جدی و سرکشش توی چشم هاش زل زد_ من با ادمهای اطرافت فرق دارم جئون، رام و مطیع نیستم، چه خوشت بیاد چه نیاد باید باهاش کنار بیای، بندم کردی به اینجا اما مجبوری رفتارم رو تحمل کنی و در ضمن من پارک جیمین ۳۰ ساله انقدری بالغ شدم که اختیار تصمیم هام دست خودم باشه و تو جئون جونگکوک مجبوری قبولش کنیCouple: kookmin | taegi📌 کاپل ها ورس هستندروزهای آپ : نامشخصی!

جمعتَنا الصدفه بليله من اللياليِ على خط الكويتَ

القصه تحكي عن بنات من السعوديه مسافرين الكويت

خط بلون الدم .. (A line of blood color)

عندما تكون هناك بوابه بين عالمينويجب عليها الاغلاقهل هناك من سيغلاق البوابه ؟؟هل سيكون العالمين بأمان ؟؟ام العكس ؟؟كل هاذه الاسأله سيكون جوابها هنا

Bekhudi || √

**A Wattpad featured story**Bekhudi || بیخودی❝ He gently dragged his hand around the delicate skin of my neck, slowly caressing it under his stifling touch. I felt his breath curling against me, as a wave of sultriness rode over me. As if sensing it, his soft touch become firm and his thumb pressed against my bottom lip. His eyes were still trained on mine, studying me with a burning intensity. He looked at me with a fervent gaze, as I felt his eyes darken with desire? ❞_____________________________Bekhudi follows the life of Shanzae Malik, a political heiress, as she manoeuvres through the clutches of a patriarchal, honour bound society. Her life takes a turn when her family suggests an unexpected proposal to save their withering political dynasty. Crisis strikes, and her only option is to choose between the love of her life and his brother. A tale of love, heartache, deception & ecstasy!

سكسَفُـــون .

_ خُدَع ، إحْدَاهُنّ تتراقص عَلَى إيقَاعِ الْفَنّ ، تتناغم تَتَلَاقَى بـ إتْقَان تَحْت رفرفات الْجُمْهُور ، ذَاكَ مَا يُدَّعَى بـ خُدَعٍ بـ نَكْهَة الْفَنّ " .فصــولاً قصيــرة .كل ما تراه عيناك من نسج خيالي و من خط أناملي فلا أُحلل السرقة.أي إنتقاد يساعدني على تغليف أخطائي فلا تجاملني .

I love you is cute

Meet me in school-Book twoلكنك شخص فضيع لورنسيبتسم لورنس و يسحب سكينه يقطع بسلاسة عنق الضحية و يلعق إبهامه رمى بالجثة من فوق موسيقى من السيارة الواقفة في الشارع العام

انَا السرمديّ .

- هل حقا الوقوع فالحب أشبه بالوقوع في متاهة لا مفر منها ؟ - تقريبا ، لكن عليك تشغيل عقلك و قلبك لمعرفه الطريق الصحيح - هكذا سأهرب من الحب اليس كذلك ؟ - لا فقط يوجد للمتاهة خط نهاية صحيح و خط بدايه و انتي يجب ان تختاري اي خط تريدين الذهاب اليه من خلال ذكائك و مشاعرك .' مُستمره ' .

|December Sun|. JK. JM

طبيب في زمن الحرب فقد الرفيق ونذر نفسه لخدمة دار لاجئين كشمسهم الدافئة، وجد هناك روحا رقيقة ولدت بديسمبر وقررت ان تحتكر برودته في قلبها، حينها أشرقت شمس ديسمبر_______________________________________________________كَمَا تَخَطَّيْتِ حُدُودُ بِلَادِكَ إِلَيَّ ، تَخَطَّى قَلْبِي حُدُود كِيَانِي إِلَيْكِ.مَا يَجْعَلُهُ أَسْوَأ، أَنَّكِ كُنْتُ لَتْحِبِينِي لَوْ قَابَلَتْنِي أَوَّلاً.{مكتملة} (الرواية ليست مثلية)جونغكوك × جيمين × هيناتا

it's always you[L.S

همیشه تویی ،دلیل تمام حس هایی که در من ایجاد میشه توییتو دلیل لبخند من و خیلی جا ها باعث درد منیو دردی که خودش گاهی وقتا مرحمه درداست ‌ولی این توی جدید با کسی که من قبلا میشناختم خیلی فرق داره.اشک هام خشک هستن و من دوباره به تاریکی برخواهم گشت چون عشق تنها برای من و تو کافی نیست ..خب سلام این اولین فن فیک منه خوشحال میشم که به من این فرصت رو بدید شاید خوشتون اومد فف لریه و اندکی زیام زین تاپ و لویی تاپ دوستان و اینکه فف مافیاییه و اینکهدیگه حرفی ندارم بنده

I Wish / OneShot

عنوان: کاش...! - I wish...!زوج: کایبکژانر: Angst (غم انگیز)نویسنده: xeeتعداد صفحات: 6معرفی:فرصت عاشق بودن اونقدرام که فکر میکنیم طولانی نیست، روزهای ما، فرصت هایی که مطمئنینم تا ابد برای ما وجوددارن خیلی زودتر از چیزی که فکر میکنیم به دست خودمون از دستمون بیرون کشیده میشن.فوروارد:موهای مشکی و پر کلاغیش رو با هزار وسواس مرتب کرد، نگاهی به خط چشمش انداخت، با اینکه خودش زیاد دوستش نداشت ولی خب جونگین گفته بود خط چشم جذاب ترش میکنه، همینطور موهای پر کلاغی.نفس عمیقی کشید و با لبخند پهنی جلو در ایستاد، از بالکن دیده بود کای ماشینشون رو جلو آپارتمان قدیمیشون پارک کرده، ماشین جدید و مدل بالاشونو، با فکر کردن به اینکه بلاخره یکی از اون همیشه خواستناشون محقق شده خنده ریزی کرد، همین که صدای پای پشت در رو شنید، پرید و در رو باز کردبا ذوق خاصی سلام کرد، دستش رو جلو برد تا کیف و کت جونگین رو ازش بگیره، جونگین کیف رو توی دستش گذاشت و اجازه داد بک کت رو از تنش بیرون بکشه ولی انقدر توی فکر بود که حتی سرش رو بالا نیاورد تا رنگ موی جدید و خط چشم بی نقص بک رو ببینه

ملاذي انت

الأفعال هي التي تدل على صدق المحبة أما الأقوال فما اكثر الفلاسفه"••••••••••••••••••••••••••••••••••بين طيات الماضي وامأل المستقبلبين بكاء اليوم وفرحة غدأبين امل الليل وبهجة الصباحبين فرحة النجاح وغدرة الزمنبين تجارب الحياة ودروس الماضيبين الحاضر والمستقبلالامل واليأسالفرح والحزنتكتب احداث قصتنا كالحدث الذي يكتب بعدمدة من الحزن وتنتهي بأمل كبيرهكذا قصتنا نحننكتبها بأنامل ضاقت عذاب الماضيووجدت الامل عند المستقبلبين طيات افكارنا تكتب قصتنابين كل خط وخط نكتب احرفنانحن هنا نروي لكم قصةدارت وستدور بعدولاكن لم يعاد احداثها ابداولم ترون مثلها قصةأستودعتكم الله الكاتبة ارسس الاحداث وحقوق القصة خاصة بيهاتمنئ منكم الاستماع ••••••••••

عروسی مذهبی | تی‌اکس‌تی

فردا با همدیگر، پنج تا پسر ایدول هستن که پدر و مادرشون به به دلیلی محبورشون میکنن با یه خانواده مذهبی ازدواج کنن.ولی توی عروسی اتفاقای عجیبی میفته....و میفهمیم که واسه چی پدر مادرشون محبورشون کردن که ازدواج کنن...*شخصیت ها بجز خود تی‌اکس‌تی تخیلی هستن و وجود خارجی ندارن و این فنفیک فقط برای شوخیه جدی نگیرین*

My Beautiful Brother

وانشات تهیونگ و وی برادرن و میخوان نامزدیشون رو اعلام کننچی میشه توی مراسم لی از تهیونگ بخواد با دخترش ازدواج کنه و وی فاکینگ بعد از خالی کردن عصبانیتش روی لی ناراحت بشه ولی خب میدونید ناراحتیه وی خط قرمز تهیونگه؟پس ناراحتیشو ب طرز هاتی از بین میبرهکاپل : تهویژانر : اسمات _ محارم _ عاشقانه _ کینک