Update
Search: جیسو
632 stories
Queen jisoo / الملكة جيسو
جيسو فتاه غنيه وذكيه تحب صرف الاموال تعمل في شركه ازياء مشهوره وامها وابيها مع اخوانها يديرون شركه منتجات أخرى وهي من اغنى عائلة في كورياجيسو تبلغ من العمر 28 مخطوبه لشخص لاتحبهولكن هذا الشخص يحبها ويستمر بازعاجهافي يوم من الايام ترى جيسو شخص يثير اعجابها فتحاول ان تستميل قلبهيدعى فيلكس ولكن فيلكس فقير شخص بارد ولايحب الفتيات فقط يحب ان يعمل في وظائفه الجزئيه ويريد كسب المال يبلغ من العمر 29
~her eyes are killer~(completed)
(پایان یافته)چی میشه اگه دختری که نمیتونه احساساتشو قایم کنه عاشق شه؟دختری که احساساتی ترین قلبو داره..اگه زمان بگذره و احساساتش صدمه ببینن میتونه بلند شه؟اگه پسری که برا طرفداراش بانیه کیوته تو پشت صحنه قلب تنهایی داشته باشه ...میتونه سختی تنهایی رو تحمل کنه؟شخصیت ها: رزی بلک پینک و جانگکوک بی تی اس.داستان امروزی هست و دوتاشون تو گروهاشون هستن.شخصیت هایی که تو داستان حضور دارن: جنی-جیسو-لیسا-کای-سهون-تهیونگ + بقیه اعضای اکسو و بی تی اس.
احببت سكرتيرتي
ابطال الروايه تاي :فتى وسيم وبارد و غني جدا وكان منحرف و عمره 25 سنه و هو الأخ الأصغر بين اخوته جيني :فتاه مثيره و لطيفه في نفس الوقت حالت عائلتها الماديه متوسطه قريبه من الثراء و تبلغ من العمر 22 سنه جيسو :اخت جيني و ليسا الكبيره كانت مثل امهما بحكم ان والدتهم توفيت في حادث مرور منذ زمن طويل و تبلغ من العمر 27 سنه ليسا :اخت جيني و جيسو لطيفه و جريئه جدا و كانت محبوبه بين طلاب مدرستها و الكل يتمنى نظره منها تبلغ من العمر 18 سنه روزي :صديقه جيني المقربه لطيفه جدا و ذكيه كانت بغايه الجمال و كانت حالتها مثل جيني تبلغ من العمر 22 سنه و هي اخت جونكوك اما بالنسبه لتاي ف اخوته هم جين و شوقا و جيمين و كانت اختهم سانا و لديه صديقه هيون جين
مًجّرمًيَ |MS|
-لَقُدٍ قُتٌلَتٌ جّمًيَعٌ مًنِ حًوٌلَکْ لَآنِکْ لَيَ وٌحًدٍيَ! المسيطر: لي مينهوالخاضع: هان جيسونق اتمنى تعجبكم.....
I LOVE U BUT U Don't |JL
ماذا ان وقعَت فتاة في حب صديقتها التي ليست مثلية وايضاً لديها حبيب أستستسلم ام ستظل تحاول الى ان تحصل عليها وماذا ستفعل صديقتها أستقع في حبها وتترك حبيبها ام ستكسر قلبهاهذه هي قصة ليسا مع جينيجينليساليسا: توبجيني: بوتومتشايسوجيسو: توبروزي:بوتومالرواية طويلة شوية🤏🏻استمتعوا
𝑀𝑦 𝑊𝑜𝑟𝑠𝑡 𝐸𝑛𝑒𝑚𝑦/ ℎ𝑦𝑢𝑛𝑙𝑖𝑥
Couple:Hyunlix, Chanmin, Minsung, chanbaekAuthor: NVGanres: Omegaverse, fluff, Smut🔞 , daily lifeS: 1400.10.13End: 1401.10.28آپ: پنجشنبه هالی فلیکس فن دو آتیشه‌ی تری راچاست (بنگ چان چانگبین جیسونگ) جوری که تک تک آلبوماشونو داره و از زمان دبیوشون تا به حال حتی یه کنسرت و اجراشونم از دست ندادهاون امگای مغلوبیه که این موضوع رو از همه مخفی میکنه و برچسب مخصوصی که فروموناشو مخفی کنن میزنه چی میشه اگه این هارد استن با یه هیتر توی کامنتا دعوا کنه و فرداش توی دانشگاه ببینتش؟؟
F.R.I.E.N.D.S (مكتملة)
بدأت حياة ثمانية منا في سكن جامعي مختلط..... فأين ستنتهي؟!!!الأبطال:تاي/جينيروزي/جيمينليسا/جونكوكجين/جيسو.تصميم الغلاف : @blackykingBy:princess shirayouki
Bitch Boy
بکهیون یه پسر ۲۷ ساله است که زمانی شروع کرد به تنهایی زندگی کردن؛مشکلی نداشت و ازش لذت می‌برد، آدم‌های موردعلاقه‌اش یا به قول معروف هم عقیده‌اش رو دور خودش جمع کرده بود.با مدرک تقلبی پزشکی زندگیش رو می‌چرخوند، نیازی به یادگیری پزشکی نداشت چون فقط میخواست جیب آدم‌ها رو خالی کنه، پس حتی اگر یه آدم سالم اما ثروتمند به تورش می‌خورد امکان داشت سرطان داشته باشه.این قانون بیون بکهیون بود.کل زندگیش توی دستور جراحی آدم‌های سالم ، گرفتن پول اضافه و لذت بردن ازشون خلاصه می‌شد. فکر می‌کرد خیلی وقت پیش تصمیمات بزرگ زندگیش رو گرفته تا این که یه تصمیم به ظاهر کوچیک گرفت.تصمیمی که قرار بود رقم حساب بانکیش رو بالا ببره همه چیز رو تغییر داد.تصمیمی که نمی‌دونست قرار راه زندگیش رو به سمت پسری بکشونه که همه‌‌ی عمر ازش فراری بود. اگه میخوای ضربان قلبت بره بالا این داستان رو بخون𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝘊𝘳𝘪𝘮𝘪𝘯𝘢𝘭, 𝘱𝘰𝘭𝘪𝘤𝘦, 𝘳𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘈𝘯𝘨𝘴𝘵𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆જ⁀➴𝐄𝐗𝐎 ᴮᵃᵉᵏʰʸᵘⁿ ,ᴸᵃʸ,ᵏᵃⁱ𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤𝐏𝐢𝐧𝐤 ʲⁱˢᵒᵒ,ᴶᵉⁿⁿⁱᵉ𝐑𝐞𝐝𝐕𝐞𝐥𝐯𝐞𝐭 ʸᵉʳⁱ
𝐋𝐀𝐖 𝐅𝐈𝐑𝐌 | 𝐌𝐈𝐍𝐒𝐔𝐍𝐆
هان جيسونق حاول تهريب المخدرات داخل شركة المحاماة ولكنه يقع بيد رئيس الشركة مينهو الذي استطاع كشفه بسهولة
𝑴𝒚 𝒍𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝒂𝒏𝒈𝒍𝒆 || 𝑳𝑲.𝑱𝑹
قَاتِلَةٌ مُتَسَلسِلَةٌ تَبرُزُ لَيلًا فَقَط! ، وَ كَوَردَةٍ قَدْ امْتَلَأَت بِأَشوَاكٍ تَمْنَعُ مَنْ هُم حَولَهَا وَ تَرْدِعُهُم مِنَ الْتِمَاسِهَا ، أَوْ كَعِطْرٍ فَوَّاحٍ عَتِيقٍ يَبُثُّ رَائِحَةَ دِمَاءٍ وَ قَتْلٍ ، أَوْ كَقِطَّةٍ سَودَاءَ قَد بَدَت كَكَائِنٍ لَطِيفٍ بِمَظهَرِهَا وَ مَا هِيَ إِلَّا جَان! ، فَأِسْمِيَت بِالشَّيطَانِ .بَينَمَا فِي نَاحِيَةٍ أُخرَى حَيْثُ أُنْثًى رَقِيقَةٌ بَرِيئَةٌ ، كَوَردَةٍ امْتَلَأَت بِنَدًى يَسْكُنُ الْأُنُوفَ وَ النُّفُوسَ تَجْذِبُهُم حَولَهَا ، أَوْ كَعِطرٍ يَبُثُّ بِرَحِيقِ مَا صُنِعَ مِنْهُ رَائِحَةً زَكِيَّةً يَتَنَافَسُ الْجَمِيعُ مِنْ أَجْلِهَا، هِيَ مَلَاكٌ وَ قَدْ صَدَقَ مَن شَبَّهَهَا بِهِ .فَمَا الْقِصَّةُ وَرَاءَ تِلْكَ الْقَاتِلَةِ الْمُتَسَلسِلَةِ ذَاتُ الْيَدَينِ النَّاعِمَتَينِ؟ وَ الْمُتَنَاقِضَةِ لَهَا الْمَلَاكُ الصَّغِيرُ؟ ." أُحِبُّكِ مَلَاكِي الصَّغِيرُ"" وَ أَنَا أَيْضًا"" وَ مَا أَنَا إِلَّا شَيطَانَةٌ فَكَيفَ فُتِنْتُ بِهِ؟"" إِنَّهَا غَرِيبَة! لَكِنِّي أَهوَاهَا"بُطُولَة : لِيسَا وَ جُونْغكُوك ، رُوزِي وَ جِيمِين يوجد ثنائيات ثانويةCover by Billy 💗🥹✨
مُذكرات || Minsung
مَاذَا سَيُوجَد دَاخِلْ مُذَكِراتْ جِيسُونقْ؟_مِينسُونقْ⚠كلمات قد تزعجكbxbS:16/1/2021E:2/2/2021
Broken heart
عائلة سعيدة تنهار في لحظة غضب وغيرة وجنون وتفقد سعادتها اثر ظروف مستعجلة وغريبة
مًصّآصّ آلَدٍمًآء |MS|
-لَقُدٍ سِآعٌدٍتٌنِيَ! -آجّلَ، لَقُدٍ سِآعٌدٍتٌکْ-لَکْنِ لَمًآذِآ؟! نِحًنِ مًنِ عٌوٌآلَمً مًخِتٌلَفُهّ! -لَآ آعٌلَمً، لَکْنِنِيَ آريَدٍکْ! آلَمًسِيَطِر: لَيَ مًيَنِهّوٌآلَخِآضعٌ: هّآنِ جّيَسِوٌنِقُ
Christmas with you 🎄
کاپل داستان : مینسونگ ( مینهو و جیسونگ)ژانر : عاشقانه ، سوییت ، کمدی ،زندگی روزمره ، کمی اسماتموضوع : لی مینهو پسری که اتفاقی در یک روز کریسمسی هان جیسونگ رو میبینه و احساساتی دربارش پیدا میکنه ....
MRFU || Minsung
MRFU : Make Your Replika Friend With MRFU تم التثبيت بنجاح من فضلك قم بتسجيل الدخول واصنع الصديق المطابق للاصلتسجيل عبر الايميلتسجيل عبر الفيسبوكتسجيل عبر تويترتسجيل خاصBXBMINHO /LEEKNOW HAN / JISUNG⚠توترات نفسيه + مشاهد قد تزعجكBeg: 15/5/2022End: 29/5/2022-انتهت-
The Untold Story| √
~ديسمبر سيء بدونك فراشتي~~لا أعتقد أنه لحبنا حياة من بعدك أميري~~أسف مينهو فينوس لن تكون هنا بعد اليوم~
سِآرقُ قُلَبًيَ|MS|
اتمنى تعجبكم الرويا و تتفاعلو معاها الشيبات: مينسونقتشانمينهيونلكستجنبو الاخطاء
ابن عمي العاهر
اسمك بنت عنيدا في الصف 11 وا عنده 18 سنه :ليسا عاهره وا تحب كوك وا ما تبي أي احد يخذو منه :روزي صحبت ليسا كانت عاهره وا تحب تاي وا تحب احد يقرب له :جمين اخوكي بس مسافر وا ممكن يرجع في أي وقت :كوك في الصف 11 عمر 19 سنه وا ما بيحب امو وا ابو لان كانو بضربو علي اشياء تفه :جين اخو كوك لاكن لا يحبو :تاي صاحب كوك وا نفص الصف :جيسو صحبت اسمك وا معه في نفس الصف وا نبدأ القصة لاكن جيسو عيشه معاكي
Snowy Wish
￤𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: ChanLix, BinSung, ChangLix￤𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: Romance, Smut, Drama￤𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: mahi01 ￤𝑹𝒆𝒏𝒅𝒊𝒕𝒊𝒐𝒏: Selene￤𝑪𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍:@straykidsbl -نونا. با عقلت تصمیم نگیر. زندگیت...آینده‌ات رو خراب نکن. اولیویا تلخندی زد و از جیسونگ فاصله گرفت تا بتونه به چشم‌های پسر کوچیکتر از خودش نگاه کنه. -کدوم آینده سونگی؟ مگه...مگه من آینده‌ای هم دارم؟ جیسونگ قطره اشکی که روی گونه‌ی اولیویا افتاده بود رو با انگشتش گرفت. -متاسفم نونا... اولیویا لبخند زد و موهای جیسونگ رو بهم ریخت. -تو چرا بچه؟ تو چرا متاسفی؟ مگه تقصیر تو بوده؟ جیسونگ بغضش رو قورت داد و سرش رو پایین انداخت. -برای اونایی متاسفم که باهات اینکار رو کردن. برای برادر احمقت که حقیقت رو میدونه و هنوز هم انکارش میکنه! اولیویا پشت به جیسونگ به سمت میزش رفت. -مهم نیست. من خیلی وقته دارم با این درد میسوزم! ❄️💫 -مراقب خودت باش فلیکس. اینکه دارم میدمت دست چان، به این معنی نیست که برام بی ارزشی. اتفاقا چون خیلی باارزشی این کار رو کردم...چان به اعتمادم خیانت نمیکنه!❄️💫 چان سرش رو جلو برد. لبهاش رو روی گونه ی فلیکس چسبوند و محکم بوسیدش. -وقتی خجالت میکشی قلبم تندتر میزنه. فلیکس خندید و دست هاش رو دور گردن چان حلقه کرد. چان لبهاش رو روی چونه ی فلیکس چسبوند و آروم مکید. فلی
college🌧
شروع ترم جدید بود و قرار بود کلی دانشجو جدید داشته باشه.تنها چیزی که از ته دل میخواست این بود که این ترم هم به ارومی بگذره و دانشجوهای پر دردسر توی کلاسش نباشه...قرار بود همینطوری پیش بره درسته؟