Stories by: esamsam
7 stories
Hey stupid, i love you!

+ دوستت دارم!_ بخاطر سیب ترش‌هام؟+ اونم هست...ولی حتی اگه اون‌ها هم نباشن، بازم دوستت دارم.🍏 کاپل: کوکوی🍏 ژانر: امگاورس، رمنس، فلاف🍏 وضعیت: تکمیل شده.

264.3K 45 50.8K Full
Cardigan

آب و هوای شرجی.صدای واضح امواج دریا.کسی کنارم ایستاد و درمورد چیزهایی که نمی‌خواستم بشنوم، توضیحاتی داد.نگاهم جای دیگه‌ای بود. بخاطر همین حتی متوجه هم نشدم که کدوم یکی از اهالی این خونه، در چوبی اتاق زیرشیروانی رو برام باز کرد. قبل از اینکه من رو به حال خودم تنها بذاره، دستش رو گرفتم و پرسیدم:«توهم می‌شنوی؟».تازه اون موقع بود که نگاهم بهش افتاد و فهمیدم که تمام این مدت کنار پدربزرگم ایستاده بودم.مِن و مِنی کرد و با چشم‌های باریک شده، متقابلاً ازم پرسید:«صدای چی رو؟».با دست آزادم به پنجره اشاره زدم و گفتم:«صدای امواج دریا؛ توهم می‌شنوی؟».دهنش رو چندبار باز و بسته کرد. انگار از بیان افکارش مطمئن نبود. در نهایت، با ملایمت دستش رو از دستم جدا کرد و درحالی که ازم دور می‌شد و به طبقه‌ی پایینی می‌رفت، ناامیدانه جوابم رو داد:«ما حداقل یک کیلومتر با ساحل فاصله داریم، کدوم صدای موج؟»🌻 کاپل: کوکوی✨ ژانر: انگست_ درام🌻 وضعیت: درحال آپ

4.1K 16 1.2K
Sunken  (Him2)

فکر می‌کرد که با گرفتن اون قول می‌تونه من رو زنده نگه‌داره!پسرک ساده‌ لوح‌ من، خبر نداشت که همین قولی که قرار بود زنده نگه‌م داره، حالا داره باهام کاری می‌کنه که روزی صدبار آرزوی مرگ بکنم.عزیزم، قبول کن که زیادی بی رحم بودی!💠 فصل دوم هیم💠 ژانر: انگست، درام💠 وضعیت: کامل شده

58.9K 49 11.4K Full
Quick silver

وحشیانه به مچ دست پسر چنگ زد و نگه‌ش داشت، انقدر عصبانی بود که هر آن ممکن بود یه مشت تو صورت بی نقصش بکوبه._ من جمعت کردم بدبخت، تو بدون من می‌مردی!پوست مچ دستش بخاطر کشیده شدن ناخن‌های پسر مقابلش، می‌سوخت. بغضش رو به سختی پایین داد و نگاهش رو به چشم‌های عصبانی‌ِ اون دوخت و بی حس لب زد:« من فقط یبار از مرگ ترسیدم، بعد از اون لحظه دیگه هیچوقت برام مهم نبود که زنده بمونم یا بمیرم.همین حالا دستهای کوفتیت رو بالا بیار و دور گلوم حلقه کن و ببین که چقدر راحت مرگ رو می‌پذیرم.»❄️ ژانر: جنایی، رمنس، انگست❄️ کاپل: کوکوی + کاپل مخفیESAM

52K 1 631
𝑱𝑼𝑺𝑻 𝑫𝑶 𝑾𝑯𝑨𝑻𝑬𝑽𝑬𝑹 𝒀𝑶𝑼 𝑾𝑨𝑵𝑻!

‏بی شک، من آفریده شدم تا دوستش داشته باشم. گاهی اوقات حس می‌کنم، من حتی قبل از این که متولد بشم هم، عاشقش بودم!من به این دنیا پا گذاشتم، تا آخرین راه نجاتش باشم.من اومدم تا حداقل اینبار، جلوی مرگش رو بگیرم.پس عقب نمی‌کشم، جا نمی‌زنم، نمی‌ترسم و تا آخرین لحظه، برای به دست آوردنت تمام دریاها رو، یه تنه شنا می‌کنم.چون این‌بار، قراره که من این بازی رو ببرم!🥂 کاپل اصلی: کوکوی🥂 وضعیت: کامل شده.

295.7K 68 57.2K Full
HIM

«بهم قول بده اگه یه روزی کنارت نبودم، حالا به هر دلیلی، از خودت مراقبت کنی. بهم قول بده که بخودت آسیبی نمی‌زنی، غصه نمی‌خوری و اگه ناراحت بودی، زیاد تو خودت نری. بهم قول بده که همیشه مراقب خودت باشی»«قول می‌دم! قول می‌دم اگه یه روزی حالا به هر دلیل کنارم نبودی، بازم نفس بکشم. قول می‌دم مواظب باشم که اتفاقی برام نیفته و صرفاً نَمیرم! قول می‌دم زخمی نشم و آسیب جسمی نبینم! قول می‌دم سرکار برم و درس‌هام رو بخونم و برای کس دیگه‌ای غیر تو غصه نخورم.قول می‌دم بخندم. قول می‌دم، زنده بمونم و قسم می‌خورم که هیچوقت فراموشت نکنم!»💠 ژانر: انگست، رمنس، سد اند.💠 کاپل: کوکوی💠 وضعیت: کامل شده.#kookv

37K 8 5.1K Full
𝑩𝑳𝑼𝑬

براى آخرين باربا چشمانى غمبار به او نگريستو توانست با آخرين نفسش به او بگويد:" فقط خدا مى داندکه چقدر تو را دوست داشتم..."گابریل گارسیا مارکز💙 کاپل: کوکوی.💙 ژانر: انگست، درام💙 وضعیت: کامل شده.

57.5K 15 9.5K Full