Tags: اخبارایران اخبارجهان حب
[ completed ](لويى يه بچه مثبت به تمام معنا هستش)سلام اسم من لويى تاملينسون هستم حتى شک دارم که فاميليم اين باشه 18 سالمه و تا چند ماه پيش تو پرورشگاه لندن بودم ولى چون به سن قانونى رسيدم ديگه اونجا نموندمالان تو زير زمين ساختمونى که ٣ واحد بيشتر نداره زندگى و کار ميکنم و تغرييبا دو ساعت تا لندن فاصله دارهحقوق زياد نميگيرم چون اين اين سه خانواده وضشون جالب نيست ولى من مشکلى ندارم چون يه جا براى خوابيدن دارم :)......(هرى يه منفى بين به تمام معناست زياد نميتونه سالم فکر کنه و زود عصبى ميشه)سلام اسمه من هرى استايلزه 20 سالمه پسره دور دونه مامان و بابام که يکى از ثروتمند ترين هاى لندننکه هرچى بخوام همون لحظه برام براوردش ميکننماشين ها ،خونه ها، خدمت کارايى که ٢۴ ساعته اطرافه مننولى من از اين زندگى خسته که نه ولى يه جورايى تکرارى شده .
+به نظرت بعد ها راجبمون توی کتاب های تاریخ میگن؟-عشق همیشه دفن میشه--------ژانر:اسمات🔞عاشقانهروزمرهکاپل:ویکوکسپنامجین(فصل اول)
بطوله/ لاليسا/ تايهيونج"انا اتلبست في قضيه قتل و عايزه اطلع منها.""طيب انا محتاجه دليل واحد علي الاقل تثبت أن انت مش القاتل""لا مهو انا القاتل""و حيات امك؟!"
.~القدر موكل بالمنطق~.مقولة مشهورة ومثبتة نوعا ما ولكن ماذا لو ... قدرك لم تتوقعه يوما ولم يطرأ على بالك قط ... قد يكون قدر سيء او محبذ.. مرعب قليلاً فكرة انك لا تعرف مستقبلك ولا ادنى فكرة..هذا ما سنراه في هذه الرواية....
اینجا فن ارت ها و عکس بی تی اس و نیزاریمخب، چی میزاریم؟ کاپلی، تکی، جمعی، مثبت هیجده،..... امیدوارم خوشتون بیاد
خب خب سلاممم بچه ها منو دوستم تصمیم گرفتیم یه داستان که ژانرش فانتزی و تخیلی بنویسیم و خیلی خوشحال میشیم حمایتش کنین و نظرتونو دربارش بگین. قبل شروع اول شخصیت هارو یه معرفی کوتاه میکنم تا بیشتر آشنا بشین باهاشون🤍ꔛ·ꔛ·ꔛ·ꔛ·ꔛ·ꔛ·ꔛ·ꔛ·ꔛꔛ·ꔛ·ꔛꔛ·ꔛ· Name:HARD CHOICEGenre: Romance ,fantasy ,Slice of life,SmutWriter: Rotaخلاصه :این داستان در مورد دو دختر هست که هر کدوم دید متفاوتی به دنیا داره یکی از طرف روشن و مثبت و دیگری از طرف منفی و تاریک حالا این دوتا دختر کوچولو با هدف کشف قدرتهایی که در درون اونها خاموشه و قصد یاد گرفتن و استفاده از اونهارو دارن وارد مدرسه میشن که در طول سال تحصیلی خودشون با چالش های زیادی روبه رو میشن. آیا آخرش این دوتا میتونن به قدرت هاشون برسن؟
من يصدق القصص الخيالية ؟ لأني أنا بارك جيمين لا أصدقها ، هل هذا كان سبب ظهورها لي إذا ؟ لتثبت لي حقيقة وجودها ؟ park jiminFairy Althea
فتاة بعمر صغير ترى والديها وأخوها يقتلون أمام عينيها وتتلقى الكثير من التعذيب وتعيش حياة بائسة يعذبها الجميع للحصول على دمعة منها ومع ذلك فهي لا تستطيع البكاء .. وبعد انتظار دام سنوات تهرب لتعيش وحدها، تتغير حياتها بالكامل وتحصل على كل ما فقدته وتحصل على الحب ولكن هذا لن يتحقق لها إلا بعد معاناة لماذا لا تستطيع البكاء ؟؟لماذا يعاملها اهلها بقسوة رغم جمالها الطاغي ؟؟من سيمنحها كل ما فقدت ؟؟ دموع من لؤلؤ قصة خيالية وعاطفية ... فيها الكثير من الرومانسية والدراما #خيالية #عاطفية
کاپل:چانبک . هونهان . کریسهو . کایسوژانر : امپرگ . اسمات . کمی بی دی اس ام . درام .....خلاصه:بکهیون یه پسر پولدار اما خوش گذرونه که مادره شو وقتی ۱۵ ساله ش بود به قتل رسید و هیچ کس دنبال قاتل نگشت و به بکهیون گفتن که مرگ مادرش خودکشی بوده و پدرش همیشه میگفت که دلیله خودکشیه مادرش اونه و بکهیون با همین عقیده که مادرش بخاطر اون خودشو کشته عذاب وجدان داره تا اینکه یک روز پارک چانیول پسر نامزد جدیده پدرش پاش تو زندگیه اون باز میشه و چی میشه که وقتی بکهیون میفهمه که پدر پارک چانیول یه قاتل اما پولداره؟! 💣💣💣💣💣قسمتی از فیک:+بنظرت توی این دنیا جایی واسه ما هست؟آروم آروم به بکهیون نزدیک شد و توی گوشش گفت:_ البته که هست ما فقط باید جایه دقیقه شو پیدا کنیم .با یه نیشخند گفت و دستشو روی شکمه بکهیون حرکت داد.....💣💣💣💣💣💣💣محدودیت سنی نمی زارم چون میدونم افرادی هستن که اگه مثلا بگم مثبت ۱۸بازم میخوننن😊😊پس اگه روحیتون با بی دی اس ام و رابطه های سادیسمی جور نیست کلا بیخیالش شید😜
"كنت كالغَريق قبل رؤياكِ ، أطلب النجدة من الجميع، لكن لم يلاحظنِي أحدًا ، جِئتِ انتِ ، وأصبحتِ كطوق نجاة لقلبي قبل روحي ، شعرت معكِ بأن قلبي لن يصلُح لشئ غير الحُب ، أنقذتِي روحي ، وأصبحتي مُنقِذتي ، وعافيتي قلبي ، وأصبحتي مُعافيَتي ، لقد اثبتت لي رؤياكِ بأن للغرق أنواعٌ أُخرى غير الغرق في الماء "
هل سنلتقي مجدداً "هو".لا أعلم لكن حبنا سوف يثبت هذا "هي".لا أستطيع التخلي عنك "هو".عليك التخلي عني لإستمرار حياتك "هي".عليّ فعل هذا فقط لأجلك "هي". إعتصر أكثر حتى لا نستطيع التنفس "هم" 🌸🌸🌸________________عشيقان يفرقهما القدر عن بعضهما البعض وقد اقسما لبعضهما البعض بأن يتخطى كلٌ الآخر فهل سيدوم هذا القسم؟ وهل نفس القدر القاسي سيرجعهما لبعضهما البعض؟....... الأغنية التي ألهمت هذه القصة هي "never forget you by: Zara Larrson & MNEK"جيون جونغكوك🌸بارك ماريا🌸إنتهت ب: 16-6-2019Back In Another WORK... Love you allz💙💙
اخذ يسحب مني دمائي بينما اسمع صوته المستمتع وهو يستمر بشرب دمائي كما لو انه لن يتوقف ابدا بينما يداه تمسك بشعري بقوه ويثبتني علي السرير حتي ابتعد اخيرا بينما كان وعي يترنح وسمعته يقول بنبرة مخيفة و عيناه الحمراء تنظر لي و دمائي تقطر من عنقي علي السرير:-اههه ..كم كنت اتوق لتذوق هذه الدماء لقد انتظرت كثيرا جدا كما تعلمين وكنت اتمالك نفسي لكن هذه الليلة لن اتركك واللعنه طعم دمائك لم اذق مثله لا مثيل له ابدا.ثم اخذ يقترب مني اكثر حتي وصل الي عنقي مره اخري وبدأ يكشر عن أنيابه مجددا ببنما يغرسها في عنقي فتأوهت بقوه واخذ يشرب دمائي حتي لم اعد استطيع الرؤيه وغشي علي الظلام وفقدت الوعي...
تخيل تبقي بتحب حد لدرجه انك متقدرش تتخلي عنه *وتبقي فاكر انه ميقدرش هو كمان *بس الواقع يثبتلك العكس*وتتغدر بس من ورا ضهرك *ياتري الأيام تقدر تغير القدر ولا لا وياتري هيرجع كل شئ لأصله تاني ولا هينتهي بشئ منتوقعوش ..MANUEL ♡
كل ما ارادتها اميليا هو حنان والدها لها كل فتاه صغيره تكون مدللة ابيها لكنها لم تكن كذلك لم تحصل من والدها حتى نظره تثبت لها بأنه يحبها لم تحصل منه على حضنه الدافئ عندما احتاجت له لم تكن بجانبها لا في فرحتها ولا في حزنها لم تشعر بأن والدها تعيش معهم كل ما كان يفعله هو تجاهلها لم يشعرها يوما بأنها محميه من قبله لكنها وجدتها في شخص آخر عندما وقعت عيناها بعينه لأول مره شعرت بالدفئ شعرت بشعور ليس عليها ان تشعر نحو شخص ليس لها ولن يكون لها تجاهلت الفرق العمر بينهم تجاهلت لكونه في عقده الثالث وهي ما زالت في عقدها الاول لكن أدريان بلاكفورد هل سيتجاهل موقفه من أجلها هل سيضحي كل شيء لها؟
انا اكتشفت ان بحبك انتِ يـ رحمه وانا مش بديل لحد يـ مازن فرصه واحده هثبتلك ان بحبككانت فرصه وراحت لـ حالها
موهیتوی بنفش | 𝖯𝗎𝗋𝗉𝗅𝖾 𝗆𝗈𝗃𝗂𝗍𝗈تلقین چیزیه که روی ناخودآگاهِ انسان تاثیر میزاره، اگر با یک چیزی مدام مغزت رو به گا بدی و با خودت تکرار و تلقین کنی، قطعا توی ذهنت شکل میگیره. اما نه عاشق بودن! عشق رو نمیشه با تظاهر، پول و مال و زیبایی بدست آورد. تظاهر به دوست داشتن فقط میتونه احساساتِ واقعی که داری و ناخودآگاهت سعی داره اونهارو از خودآگاهت مخفی کنه، برات رو کنه و تورو تو یک بگایی بندازه!ژانر ↶عاشقانه، کمدی، کمی دراما، اسمات کاپل ↶«اصلی - ویکوک» تهیونگ↑- جونگکوک↓«فرعی - سپ»قسمتی از فیک ↶_به من نگو موهیتوی بنفش!_پس چی بگم؟ غیر ازینه که مثل یک موهیتو تو یک روزِ تابستونیِ گرمِ تخمی، برام لذت بخش و آرامش بخشی؟ غیر ازینه که با اون موهای بنفشِ دلبرت، ضربان قلبم رو روی هزار میبری و کاری میکنی دلم بخواد هرروز صبح اون تار های بنفشِ لعنتی روی سینهم باشن؟ خب بیشعور. تو خودِ موهیتوی بنفشی!•روزِ آپ: سه شنبه ها•
تدور احداث القصة عن فتاة تدعى ايري لها ميزة التفتيت التي يراها الجميع كميزة شريرة وغير صالحة للبطولة وستكون خطيرة في عالم الأبطال ولكنها لا تستطيع التحكم بها تقوم بالإلتحاق بمدرسة U.A لكي تثبت بأن ميزتها قد تصلح لجعلها تتخرج من أفضل مدارس الأبطال والقصة من اختراعي فقط فتابعوا الأحداث لتعرفوا الباقي (ملاحظة:ممكن يكون في تغييرات عن القصة الحقيقية او أضيف أحداث او شخصيات)
الجزء الأول + الجزء الثاني [ المنتقم و البريئة ] ... [ الوسيم و الصهباء ]الوصفأُعلنت الحرب بين إثنان لتحرق ذاك القلبان نيران إندلعت بفعل عشيقان لتلتهم هذان المعذبان حب ختم جملته بكلمتان ليضع خاتمة بين قلبان عاشقان ركع اليأس أمامهما و ما كان منه غير النسيان تحدى هذا العشق الصعاب ليثبت للجميع بأنه گ أساطير الزمان ... ! 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕روايتان على أساس أن تكون منفصلتين لكن وجدت بأن ربط الأحداث أفضل بـ كثيرالجزء الأول كان للمنتقم و البريئةو الثاني كان للوسيم و الصهباءلقد جعلتهما 2×1إستمتعوا بـ قراءة الرواية Lara لارا 🌸
وقتی که میدنایت حس میکنه داره به دختری که اکثرا باهاش بحث میکنه احساساتی پیدا میکنه،ازش میخواد که پارتنر موقتش برای اروم کردن راتش باشه...و اون دختر هم جواب مثبت میده تا ببینه چطور پیش میرهاما اگه یهو اتفاقات عجیبی بیوفتن و وسط رابطه ی این دو پستی و بلندی هایی بوجود بیاد چه اتفاقی میوفته؟ ایا میتونن با ارامش کنار هم قرار بگیرن؟ دور از چشم مردمی که فکر میکنن اونا از هم متنفرن؟احساسات واقعی اون دو چی میتونه باشه و ممکنه چه تغییراتی کنه؟~