معرفی فیک های خفنی که عاشقشون میشین ...با هر ژانر و کاپلی که دوست دارین .پشیمون نمیشین 😉
خلاصه :تهیونگ يه نويسنده معروفه كه بعد از دوسال قرنطينه اولين فن ميتينگشو گذاشته و اونجا پسري ساده ولي زيبارو ملاقات كنه و بنظرتون بعدش چي ميشه؟ كاپل: تهکوک(ویکوک)ژانر:زندگي روزمره،هپي اند .
+"نمیدونم چی شد....دیدمت، متنفر شدم.شناختمت، عاشق شدم.مگه بین دیدن و شناختنت چقدر فاصله بود؟چقدر فاصله بود که اینطور آشوبم کرد..؟"-"چرا پا گذاشتی تو زندگیم؟چرا یهو پیدات شد و زیر و روم کردی؟من فقط فرشته ی عذابت بودم؛چرا اومدی و فرشته ی نجاتم شدی..؟" قلب یک هیولا، حکایت یه پسره.پسری که خودشو یه هیولا میدونه.چی میشه وقتی یه روز یه نفر پا تو زندگیش میذاره و بهش یاد میده که؛'حتی هیولاها هم قلب دارن..؟' کاپل اصلی: کوکجینکاپل های فرعی: نامجین، ویمین، سپ و ...تگ ها: رومنس، انگست، روانشناسی، ارباب برده ای، اسمات⚠️⚠️⚠️این فیک دارای صحنه های دارک، خشن، اسمات، و بزرگسال هست!⚠️⚠️⚠️این فیک بار احساسی سنگینی داره و توش به مسائل روانشناسی مثل خودکشی هم اشاره شده پس اگر حساس هستید، سراغش نرین!در آخر اینکه، امیدوارم از خوندن این فیک لذت ببرید!💜
جونگکوک یه بتای مهربون میخواست ولی نیمه گمشدش الفایی خشن و با مشکل کنترل خشم بود "اهان ولی این درک احساسات چی هست؟"
یه بوک برای معرفی فیک هایی با قلم خوب🌿💜ترجیحا بی تی اس اما اگر قلم خوب باشه اهمیت نمیدم کدوم گروهن:|🌿ویو و ووت اصلا مهم نیست، مهم فقط قلم خوبه🌿💞هم کاپلی هم استریت* برای درخواست معرفی فیک هاتون به مسیج برد یا پیویم مراجعه بفرمایید😁😂🌿
داستان یه دیوونهی جنایتکار..یکی که زندگیش پر از شهوت و خونه!یکی که دنبال یه آدمه تا بتونه نیاز هاش رو براورده کنه.و احتمالا.. اون ادم رو پیدا کرده!
-به چه حقی دستش دور کمرت بود؟ -ن..نمیدونمCapel:kookv & yoonmin & Hyonlixgenre: اسمات - امگاورس - دیگه؟ دوسش داشته باشین:)🩰🤍Please love it:)🤍🩰
تئودور فرانکو [ تهیونگ کیم ] گنگستر برزیلی که به دستور پدرخوانده مارکو ریاستِ منطقهی خاندان فرانکو رو به عهده داره، اما چه اتفاقی قراره بیافته اگه دشمن خونی فرانکوها یعنی خاندان وارلا با استفاده کردن از پسری عیاش و بیبندوبار، یعنی جئون جونگکوک سعی بر نفوذ کردن در منطقه فرانکوها رو داشته باشن؟[ کد خطرناک رِدرام برعکس شدهی کلمه Murder به معنای قتله، خاندان فرانکو زمانی از این کد استفاده میکنن که خطری در کمین باشه و یا قصد جون کسی رو داشته باشن. ]اسم: رِدرامکاپلها: کوکوی، هوپمینژانر: گنگستا، فیک چت، رمنس، اسماتآپ تایم: دوشنبهها و پنجشنبههانویسنده: هلن
پسرِ مو بلند | 𝖫𝗈𝗇𝗀 𝖧𝖺𝗂𝗋𝖾𝖽 𝖡𝗈𝗒 -کامل شــده- همه چی از اونجایی شروع شد که دال، پسرِ ۵ سالهی کیم تهیونگ، با دیدنِ موهای بلند و آبیِ پسری، اون رو "مامان" صدا زد و این بود اولین دیدارِ اون پسرِ مو بلند و تهیونگی که کلِ زندگیِ بعد از جداییش از همسرش رو با جق زدن میگذروند! ژانر ↶ عاشقانه، فلاف، کمدی، چتاستوری، توییتر، ددیکینک، اسماتکاپل ↶«اصلی - ویکوک» تهیونگ↑- جونگکوک↓«فرعی - سُپ»قسمتی از فیک ↶_از وقتی دیدمت ، قلبم یه جایی بین دریای موهات گیر کرد!_منم از وقتی دیدمت ، قلبم یه جایی بین شلوار و باکسرت گیر کرد!•روزِ آپ: یکشنبه ها•
میا یه دختری که نمیتونه به راحتی باهمه ارتباط بگیره...دقیقا نقطه مقابل اون گین....صمیمی ترین دوستش؛که حالا با اسرار همون مجبور به رفتن یه مهمونی میشه که از اون به بعد زندگی روی دیگه خودشو بهش نشون میده...دارای دو فصل که پشت هم آپ میشن.فصل اول: اتمام یافته(50part)فصل دوم: اتمام یافته(39part)پ.ن: نویسنده تمام تلاش خودش رو میکنه تا هر پارتی که میگذره جذاب تر بشه پس لطفا صبور باشید.🙏🏻🌾(بنا به دلایلی خلاصه رو عوض کردم🥲)
[Completed]خلاصه:تهیونگ، دانشجوی فعال و سرزندهی ترم آخر رشتهی نقاشی، مدتی بود که از پسر ساکت و آروم ترم پایینی رشتهی موسیقی خوشش اومده بود. چیزی تا پایان سالهای دانشجوییش باقی نمونده بود، باید شانسش رو امتحان و بهش اعتراف میکرد؛ خوششانس بود یا بدشانس؟ آیا این احساس، همون عشقی بود که همیشه به انتظارش نشسته بود؟ هیچکس از آینده با خبر نیست، تهیونگ هم از این قاعده مستثنی نبود. این شروع اتفاقهای خوب بود یا نوید دهندهی روزهای سخت و تاریک؟•کوکوی ایو•رمنس، انگست، اسماتWr: Hb
نام فیک: تو در من🌟ژانر: روانشناسی،بی دی اس ام،انگست،اسمات🔞کاپل: کوکمین👨❤️💋👨کوکوی،هوپمین،سپوضعیت: کاملنویسنده: King Ripper🍷
*تموم شده*داستان از اونجایی شروع میشه که کلاس A1 تموم میشه و یه اتفاق بد برای ایزوکو میافته و سال بعد برای گرفتن انتقام ...ژانر : درام ، عاشقانه ، خشن ، اسمات(به ژانر گفتن من اعتماد نداشته باشید بنظرم)باکوگوxمیدوریااز انیمه my hero academia
نام فیک: عشق موازی🌈ژانر: ریل لایف،رومنس،درام،تاریخی،اسمات🔞کاپل: کوکمین👨❤️💋👨وضعیت: کاملنویسنده: King Ripper🍷
یه موجود کوچولو یه شبه زندگیمو عوض کرد ..______کیم تهیونگ ، فرد ۲۶ ساله ای که خانواده شو تو ۸ سالگی از دست داده الان صاحب یکی از بزرگ ترین شرکت های جهانه کسی که همه با شنیدن اسمش سر خم میکنن ..اون یه آدم پولدار ، مقرراتی ، تنها ، سرد و خشک که کسی تاحالا لبخندشو ندیده چون اون کل خندش تو یه پوزخند خلاصه میشه ...______جئون جونگکوک یه پسر ۱۸ ساله ی بانمکی که نسبت به بقیه پسرا هیکل ریز تر و ظریف تری داره ..اون کسیه که پدرشو تو بچگی از دست داده و مادرش برای پول هر کاری میکنه و بنظرش جونگکوک مایه ننگ و خجالتش ...______نام : تغییر بزرگ ژانر : عاشقانه ، کمدی ، روزمره ، درام کاپل : ویکوک وضعیت : کامل شده
حالا دیگه دنبال تو نمیگردم. شاید اگر دستم رو دراز کنم بتونم خیالِ بودن با تو تا ابد رو بردارم و بذارمش همون جایی که میخوام، زیر اون تک درخت.ولی الان تقریبا دو سال میگذره...تو رفتی و رقصیدن با تو، توی اون دشت پر از گل های زرد، خام ترین خیال من باقی میمونه. واسه همیشه.✨.....Couples : vkook , jikook , yoonmin
فقط انگلیسی!خلاصه:همچی از جایی شروع شد که جئونجونگکوک تصمیم گرفت تو یه کتابفروشی برای راهنمای بخش کتابای زبان اصلی استخدام شه...ولی چیمیشه اگر اون بین آ بین روی یکی مشتریهای همیشگیشون کراش بزنه؟...-ژانر:آیو ، چتاستوری ، توییتر ، کمدی ، دانشگاهی ، عاشقانهکاپل اصلی:ویکوککاپلهای فرعی:سپ،چانبک،هیونلیکس،یوبین(یونجون و سوبین)،ناسا(نایون و سانا)،جنلیسا-روزهای آپ:شنبه ، چهارشنبه ، پنجشنبه ، جمعه(تا پارت ۲۰م هرروز آپ داریم)
جانگ ایون می با یه مزاحم عجیب غریب بنام جئون جونگکوک توی زندگیش و مدرسش سروکله میزنه ایون می از جونگکوک متنفره و جونگکوک هم متقابلا از ایون مییه رابطه ی عشق و نفرت همراه با کل کل و دعوا و اذیت و آزار و تنبیهات مدرسه ای ^_~ بخونین تا ببینید قراره چه اتفاقی بیفتهاین فیک با اجازه نویسنده ترجمه شده *©UnicornYixing
بکهیون یه پسر ۲۷ ساله است که زمانی شروع کرد به تنهایی زندگی کردن؛مشکلی نداشت و ازش لذت میبرد، آدم های موردعلاقهاش یا به قول معروف هم عقیده اش رو دور خودش جمع کرده بود.با مدرک تقلبی پزشکی زندگیش رو میچرخوند، نیازی به یادگیری پزشکی نداشت چون فقط میخواست جیب آدم ها رو خالی کنه، پس حتی اگر یه آدم سالم اما ثروتمند به تورش میخورد امکان داشت سرطان داشته باشه.این قانون بیون بکهیون بود.کل زندگیش توی دستور جراحی آدم های سالم ، گرفتن پول اضافه و لذت بردن ازشون خلاصه میشد. فکر میکرد خیلی وقت پیش تصمیمات بزرگ زندگیش رو گرفته تا این که یه تصمیم کوچیک و بی ارزش، تصمیمی که قرار بود رقم حساب بانکیش رو بالا ببره همه چیز رو تغییر داد.تصمیمی که نمیدونست قرار راه زندگیش رو به سمت پسری بکشونه که همهی عمر ازش فراری بود. اگه میخوای ضربان قلبت بره بالا این داستان رو بخونژانر:جنایی، پلیسی،عاشقانه،انگستکاپل:بکهیون، جیسو، ییشینگ،یری، کایاپ: جمعه
داستان ما دربارهی جئون جانگکوک پسری پاک و مظلوم و کیم تهیونگ رییس بزرگترین باند مافیای سئول که از قضا عاشق و دلباخته ی جئون جانگکوک داستان ماست. تهیونگ بعد از اعتراف به جانگکوک به عنوان دوست پسر رسمیش شناخته میشه ولی.........چی میشه اگه جانگکوک شغل واقعیه تهیونگ رو بفهمه و همه چی از هم بپاشه و جانگکوک دیگه تهیونگ رو نخواد؟؟؟؟؟؟؟ به نظرتون تهیونگ دست برمیداره؟؟؟معلومه که نه......کیم تهیونگ هیچوقت چیزی که ماله خودشه رو از دست نمیده.جانگکوک سعی میکنه خودش رو نجات بده ولی اگه فقط خودش بود این قضیه امکان داشت.ولی الان که پای یه بچه وسطه چی؟؟؟؟؟؟درسته ....... بچه ی تهیونگ و جانگکوک • نام فیک : in your hands • ژانر : امپرگ ، مافیایی ، انگست ، اسمات • نویسنده : melina• روز های اپ : یکشنبه ها / چهارشنبه ها•کاپل : دوورژن kookv و vkook
[فقط امروز]تو همیشه بودی،حتی توی لحظاتی که حضورت رو احساس نمیکردم هم نگاهت روی من بود و به فکرم بودی اما...چرا من باید یک روز رو چندین بار زندگی میکردم تا بالاخره پیدات کنم؟{اتمام یافته}کاپل اصلی:ویکوککاپل فرعی:؟؟؟ژانر:مینی فیک،فانتزی،رمنس،اسمات،اسلایس آو لایف،مدرسه ای،مدرن
{مُترجمة} {مُكتملة} كان كيم تايهيونغ يعيش حياته البسيطة تحت ظل أخيه التوأم، حيث يُشد الأنظار ناثان بمهاراته الرياضية كظهير رباعي، بينما يقضي تايهيونغ أيامه في العمل بجد في المخبز المحلي.لكن حياته الروتينية تتحول إلى شيء مثير عندما يبدأ منافس أخيه والظهير الرباعي، جيون جونغكوك، في العمل معه في نفس المخبز.♦كوبل رئيسي • 𝑻𝑨𝑬𝑲𝑶𝑶𝑲♦• َ𝒕𝒐𝒑 • َ𝒋𝒆𝒐𝒏 𝒋𝒖𝒏𝒈𝒌𝒐𝒐𝒌 ♦• َ𝒃𝒐𝒕𝒕𝒐𝒎 • َ𝒌𝒊𝒎 𝒕𝒂𝒆𝒉𝒚𝒖𝒏𝒈 مترجمة جميع الحقوق تعود للكاتبة الأصلية: hipstateaseeحقوق الترجمة لي•This novel is translated. All rights belong to the writer: hipstateaseeبدأت2023/11/3أنتهت 2024/3/1الغلاف من صنع: ميلا🍓🍓
بیاید اینجا امروز میخوام براتون یک داستان تعریف کنم. داستان پسری که جنون داشت، جنون سرعت. پسری که لقبش گاو وحشی بود و البته باید بگم کاملا متضاد با ظاهر معصوم و دوست داشتنیش. و همه چی از همین جنون سرعت و یک مسابقه خیابونی شروع شد.روز های آپ: شنبه و چهارشنبه
فیکشن(لبخند)راجب یه پسری هست که اختلال ذهنی تقریبا خفیف داره و خیلی مهربونه و همیشه لبخند روی لبشه و میخنده و اوماش با یه آقا ازدواج میکنه که اون آقا یه پسر داره که به شدت از جیمین و اوماش متنفره اما وقتی اوما و آپاشون میمیرن قراره هیونگش چطوری باهاش رفتار کنه؟فضای فیک به شدت غمگینه و فیک از زبان جیمین نوشته میشه که راحت تر بتونید بفهمید چی تو مغزشه(هرازگاهی هم از زیان راوی نوشته میشه)وضعیت:پایان یافته✅️کاپل:ویمین
جیمینو یادتونه؟ پارک جیمین. همون آیدلی که یکهویی افتاد توی یک فنفیکشن و با بدبختی از اون نجات پیدا کرد.ولی حالا.. چی میشه اگه اون نویسنده بخواد یک داستان جدید بنویسه و به کاراکتر نیاز داشته باشه؟اونم نه یکی.. هفتا!!!!«ایندفعه خودت نزاییدی.. ولی گاوت زایید..»«اگه اونایی که توی این فیکشن هستن هنوز وجود داشته باشن و همزمان ما اینجا باشیم...»*«بدبخت شدیم»*ژانر: کمدی، فلاف، فانتزیبه قلم: اقیانوس