Update
Search: شكلات
349 stories
𝐼 𝑊𝑖𝑠ℎ 𝑊𝑒 𝑁𝑒𝑣𝑒𝑟 𝐺𝑟𝑒𝑤 𝑈𝑝 (𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑)
𝐹𝑖𝑐𝑡𝑖𝑜𝑛 𝑁𝑎𝑚𝑒: 𝐼 𝑊𝑖𝑠ℎ 𝑊𝑒 𝑁𝑒𝑣𝑒𝑟 𝐺𝑟𝑒𝑤 𝑈𝑝𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝐹𝑙𝑢𝑓𝑓, 𝐶𝑜𝑚𝑒𝑑𝑦𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟: 𝑆𝑢𝑛 𝐹𝑙𝑜𝑤𝑒𝑟𝑇𝑦𝑝𝑒: 𝑉𝑒𝑟𝑠𝑒𝑆𝑡𝑎𝑡𝑢𝑠: 𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑تو به دنیا اومدی تا بخشی از وجود من باشی، تو هستی تا به من ثابت کنی میشه به لبخند خدا امیدوار بود...
chocolate and ice
♧اسم فیکشن: شکلات و یخ♤ژانر: رومنس، اکشن، انگست، رازآلود، اسمات♧کاپل: کایهون/سکای ورس ، چانبک (هردو اصلی)♤ فصل اول کامل. قرار بود فقط یه جیب زدن ساده از یه مرد خوشتیپ توی کلابی که کار میکنه باشه،نفهمید چی شد که از جیب زدن به چشیدن یه شکلات جهنمی رسید؟شکلات ممنوعه ای که شاید تاوان مزه کردنش، زیر رو شدن زندگیش بود.........بکهیون ، برادر کوچیک تر و دردساز سهون ، میدونست نباید عاشق چانیول بشهاینجا قصه های پری نبود که شاهزاده و گدابتونن کنارهم خوشحال زندگی کنناما دست خودش هم نبود که دلش با دیدن شاهزاده ی این روزای زندگیش ، تند تر می تپید..!
Time is candy || Jaywon
زمان، شکلاته__________________________________Couple: jaywon. HeejakeStory Genre: fluff . Fiction. Short story__________________________________جونگوون این پا و آن پا کرد و دوباره کیسه اش را جلوی جی گرفت :" صحبتای عادی بسه. زودباش زمان، شکلاته!"جی که هنوز داشت لباس جونگوون را بررسی می‌کرد، با تعجب گفت :" زمان، چیه؟"جونگوون اخم بامزه ای کرد و لب هایش را آویزان کرد. با شکایت گفت :" هیوونگ؟!"__________________________________جیک با هول از او جدا شد و چند قدم به عقب رفت و من و من کرد :" ام...امم...سلام." برای لحظه ای یادش رفت چگونه حرف بزند. "سلام.""سلام." " ولی فکر کنم یه سری سلام کردی."__________________________________#1 in sunoo #1 in jungwon#1 in heeseung#1 in jay#1 in Sunghoon#1 in jaywon#1 in jake#1 in niki#1 in جونگوون#1 in جیک#1 in هیسونگ#1 in نیکی #1 in انهایپن
⭑خَـارِج حُـدودِ الـوَاقِـع⭑:TM
أُنظُرُوا مَن هُنا !عَلَى مَا يَبدُو أَنّكَ أَتَيت لِتَتَفحّص تَصنِيف هَذه الرّوايَة وَ أَحدَاثِها أَو مَا شَابَه صَحِيح؟ أَلَم تَضجُر مِن فِعلَتِك هَذِه؟ عَلى كُل حَال،..عَزِيزِي عَزِيزَتِي، هَذِه لَيسَت رِوَاية رُومَنسِيّة أَو أَكشِن أَو حَتّى خَيال عِلمي، فَورَ ضَغطِ أَنَامِلك عَلَى هَذا الكِتَاب، سَتَدخُل عَالَمًا آخَر، حَيثُ لَا مُتّسَع بِه سِوَى لِلعُقول الرّاقِية..دورِينْ، سُول، مِيرو وَ أَنا، مَانِيسَا، نَحنُ نُقَدّمُ لَكُم هَذَا الكِتَاب البَسِيط، حَيثُ نَقُصّ عَلَيكُم مَوَاقِفنَا مَع كَائِنَاتِنا الأَثِيريّة وَ نُشَارِك مَعَكُم تَجَارِبنا، إِذَا لَم تَفهَم قَصدِي بَعد، فَأنصَحُك أَلّا تَخطُو خُطَوة أُخرَى لِلدّاخِل وَ أَن تَكتَفِي بِهَذا القَدر، لَن تَفهَم شَيئًا عَلى أَيّة حَال !أَمّا إِذا فَهِمت مَا أَعنِيه، فَ أهلًا بِك فِي عَالَمِنَا الصّغِير !
𝑌𝑜𝑢 𝐴𝑟𝑒 𝑇ℎ𝑒 𝑆𝑢𝑛 𝑂𝑓 𝑀𝑦 𝐿𝑖𝑓𝑒
تو هیچوقت من رو از دست نمیدی، مگر اینکه باور نداشته باشی چقدر دوستت دارم!❤️𝒀𝒐𝒖 𝑨𝒓𝒆 𝑻𝒉𝒆 𝑺𝒖𝒏 𝑶𝒇 𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒇𝒆𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝐴𝑛𝑔𝑠𝑡, 𝑆𝑐ℎ𝑜𝑜𝑙𝑇𝑦𝑝𝑒: 𝑍ℎ𝑎𝑛 𝑇𝑜𝑝
𝆺𝅥𝇁𝇃𝇂 𝐇𝐨𝐦𝐞𝐥𝐚𝐧𝐝 𝇁𝇃𝇂𝆺𝅥
شیائوجان و وانگ ییبو نیمه شب توی خیابونی خلوت باهم رو به رو میشن.شیائوجان انیگمایی هستش که زندگیش بخاطر اتفاقات ناگواری دچار تغییر شده و دوران سختی رو پشت سر میذاره و سعی میکنه گذشته‌اش رو فراموش کنه.و وانگ ییبو آلفایی هستش که وارث خاندان بزرگ وانگه. پسری که برای پدرش اهمیت زیادی داره.رابطه‌ی شیائوجان و وانگ ییبو شروع میشه ولی با شروع مشکلات زندگی کم کم همه چیز تغییر میکنه و روزی بدترین اتفاق برای آن دو پدر میفته که همه چیزو تغییر میده...ૢ𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: Phantomૢ𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: Omegaverse, Mpreg, Angst, Smut, Romance, Dramaૢ𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: Yizhan (zsww)ૢ𝐢𝐝.𝐓𝐞𝐥𝐞𝐠𝐫𝐚𝐦: @PhantomIuna
Someone You Loved | Complete
جیمین و یونگی برای زندگیشون تلاش میکنن و مثل همه سعی میکنن با مشکلاتشون کنار بیان، کنار هم شادن و میخوان توی کارشون بهترین باشن، تا اینکه چیزی مثل مهمون ناخونده میرسه و روند عادی زندگیشون رو عوض میکنه.چیزی که باید یاد بپذیرن و یاد بگیرن چطور باهاش کنار بیان.کاپل : یونمینژانر: درام،رومنس کامل شده.
![Snuggle Night [ VKOOK ]](https://img.wattpad.com/cover/361346852.jpg "Snuggle Night [ VKOOK ]")
Snuggle Night [ VKOOK ]
_ادما هیچوقت اون چیزی که نشون میدن نیستن تهیونگ... منم اونی که تو فکر میکردی نیستم . "_اما میدونی مشکل کجا بود عشق من؟ تو هیچوقت نمیتونی به من دروغ بگی ..من پیدات میکنم و این دفعه دیگه نمیزارم از کنارم جم بخوری .اینو هم به تو و هم به خودم قول میدم."امگایی که دارای 5 عنصر اصلی طبیعته .. آلفایی که پسر گمشده‌ی پادشاهه.. حقایقی از 18 سال گذشته باید به دست این دو نفر افشا بشه، چه سرنوشتی در انتظار اون ها و بچه‌ای بود که در طی این راه باعث دردسرای زیادی میشه؟ در این راه اتفاقات زیادی برای اون ها پیش میاد که یکی از اون ها جدایی بود. آیا اون ها میتونستن مشکلات رو پشت سر بزارن ؟ میتونستن عاشقی کنن ؟ بچه شون چی میشه ؟ جونگ کوک میمیره و تهیونگش رو تنها میزاره، یا زنده میمونه و کنارش بچه هاش رو بزرگ میکنه ؟『𝐠𝐞𝐧𝐫𝐞: ⌞ 𝑴𝒀𝑺𝑻𝑬𝑹𝒀, 𝒐𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔𝒆, 𝒎𝒑𝒓𝒆𝒈, 𝒉𝒊𝒔𝒕𝒐𝒓𝒊𝒄𝒂𝒍, 𝒔𝒐𝒑𝒆𝒓𝒑𝒐𝒘𝒆𝒓, 𝒔𝒎𝒖𝒕 ⌝ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝑨𝒄𝒉𝒂𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 :𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌』
Lovely cafe♡
مدیر عامل شرکت سونی عاشق یه گارسون توکافه میشه و دو ماه هر روز به اونجا میره چی میشه اگه به خاطره یه سوئه تفاهم عصبی بشه و دیگه برنگرده؟ یا برگرده ولی با کلی مشکلات؟ _________ سلام من اسمم نازنینه و این سومین فیکمه امیدوارم خوشتون بیاد من از فیکایی که توشون مشکل داشته باشه و اینا زیاد خوشم نمیاد ولی اون دو تا فیکم کلا سر تا پا مشکلا ولی اینو میخوام روزمره و عادی بنویسم و اگه مشکل دارین و دوست ندارین نخونین^^و خب میخوام تو فیک از بلک پینکم استفاده کنم نقشه بعضیاشون خوبه بعضیا بد اگه دوست ندارین نخونین مش‌کلی باهاش ندارم ( زر میزنه ) از همین اول بگم این یارو پرانتزیه من نیست و اسمش نفسه کاپل اصلی: کوکوی کاپل فرعی: یونمین و نامجین ژانر: روزمره، عاشقانه، اسمات، اندکی کمدی امیدوارم دوسش داشته باشین و به اون دو تا فیکمم حتما سر بزنید مخصوصا "ولی تو قول داده بودی"قراره تو اینده خیلی قشنگ بشه حالا تعریف از خود نباشه ( شات د فاک اف )
Payback|kookv|
|انتقام|تهیونگی که تازه از لندن برگشته،مجبور به ازدواج با پسر داییش جئون جونگکوک میشه__________جونگکوکی که به صورت پنهانی تحت درمان بخاطر مشکلات روانی ناشی از ترومای کودکیش قرار دارد!__________ نامه از دستش سر خورد،توی بهت فرو رفته بود،به سختی گردنشو چرخ داد و نگاه شوکه شو به بچه های خوابیده توی کالسکه انداخت.بچه هات؟! جونگکوک؟! اون دوتا طفل معصوم نطفه های حرومزاده ی همسرش بودند؟!__________گوشه ی دیوار کز کرده،به جونگکوک که چهره اش به طرز خطرناکی عوض شده بود،خیره شد!جونگکوک:«بهت گفته بودم اون روی سگ منو بالا نیار!!!!»couple:taekook(اصلی),yoonmin,....Genre:smut,mystery,horror,(ازدواج اجباری),slice of life, روان‌شناختی,🔞written by heyli شروع آپ"12 آگوست 2023"/22مرداد 1402پایان آپ"...."هشدار!!داستان پره بگاییه وازلین به همراه خود داشته باشین!!!!"ستاد مبارزه با پارگی"بچه مچه نیاد🚷
عائِلات من نوعٍ آخر
ليسَت كل عائلةٍ متواجدة في الحياة تكونُ مثلما نعتقِد، فـ هُناك عائلاتٍ لا نتخيّل أنها بهذا الشكل. إن كان الشرّ هو من يجري في الدِماء.. الخُبثُ هو من يجري داخل العُروق.. القسوةُ هيَ مَن تتكلّم.. الغرورُ هو الصباح والكِبرياءُ هو المساء.. كيفَ سيُنتِج آفاقًا؟ كيفَ سيُنتِج أولادًا؟
وقتی رسیدی که شکسته بودم
اون ها پدر و مادر نبودندابزاری برای شکنجه دادن بودنداون فقط منتظر یک ناجی بود...اون مرد وقتی رسید که پسر شکسته بود
𝖡𝗈𝗅𝗂𝖽𝖾 {𝖬𝗂𝗇𝗌𝗎𝗇𝗀}
مگه سنجابا نباید بو بلوط بدن؟ پس تو چرا همیشه بوی شکلات میدی؟𝗪𝗶𝘀𝗵𝗶𝗻𝗴 𝗦𝘁𝗮𝗿 𓂃 ִֶָ ֙⋆𝗆𝖺𝗂𝗇 𝖼𝗎𝗈𝗉𝗅𝖾 : 𝖬𝗂𝗇𝗌𝗎𝗇𝗀 ֙⋆𝖲𝗂𝖽𝖾 𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : 𝖧𝗒𝗎𝗇𝗅𝗂𝗑 ֙⋆𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾 : 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖲𝗅𝗂𝖼𝖾 𝖮𝖿 𝖫𝗂𝖿𝖾, 𝖥𝗅𝗎𝖿𝖿, 𝖲𝗆𝗎𝗍┈ ⋆𝖲𝗍𝖺𝗋𝗍 : 23 𝖠𝗉𝗋𝗂𝗅┈ ⋆#1 𝖧𝖺𝗇 𝖩𝗂𝗌𝗎𝗇𝗀
Lady De Jorgia
شَعر بني كشلالٍ من الشوكولاته...عُيون خضراءٌ لامعةٌ... رمزُ الجمالِ النابع من الطَبيعة.... فَتاة عاشَت تحت كنفِ وَالدهَا المُحب .... ذكِية بمَا يكفِي لتَعرف أنهاَ مُميزة أو لنقُل مختلفَة.... مبادئٌ ثابتَة فِي زَمن كَانت المبادئُ فِيه مجَرد كلامٍ عَلى ورقْ..تمردٌ ضِد مجتمع لا يُؤمنُ بأَهمية المرأَة ، مُجتمع فَرض عليهاَ ضغطاً هائلاً ضد مَا تؤمن بهْحَدث وَاحد..... يُغير حياتَها...شَخص واحِد ......يَقلبُ حَياتها إلَى الأبدْ...زُمرد عائلة دِي يورجِيا ......كَالِيستا دِي يُورجيا ....
اطمئني سأ عتني بهِم
اول روايه لي كاتبه مبتدئه اتمنى تعجبكم💕ثلاث اخوان عايشين مع بعض توام و بنت وحده علاقتهم ببعض شبه قويه عايشين با بيت حلو نوعا ما يشبه الفيلا التوام طلاب اخر سنه جامعه البنت دكتورة مخ و اعصاب تشتغل مع ابوها لكن الاب يطر انه يترك عياله ويسافر لشغل خارج الممكله مع زوجته و بيوم من الايام يوصل لي ملاك اتصال من ابوها وهذا الاتصال يخلي نايف يتعلق با اخته بشكل كبير لدرجت يخاف ان يجي يوم ويفقدها
Hi,we got married
یونگی و هوسوک برای فرار از تاریکی که سالها توش حبس شده ان بهم چنگ می اندازن...اما وقتی عواقب بیرون اومدن از اون تاریکی خودشونو نشون میدن میفهمن شاید برای هم اون چتر نجاتی که فکر می کردن نبودن...و جیمین پسری که داره با خودش می جنگه تا از عشقی که بهش زخم میزنه دست نکشه..-از اینکه باهام ازدواج کردی پشیمونی؟؟+آره. ****** -....من لکه سیاه زندگیت نیستم که سعی میکنی قایمش کنی.+جیمین مزخرف نگو من تو رو قایم نمی کنم.-اما جرات اینکه دستمو بگیری رو هم نداری. نام فیک:سلام ما ازدواج کردیم.کاپل:سپ و ویمینژانر:رمنسروزهای آپ:نامعلوم
عشقك هزم عقيدتى(قصة قصيرة)
جمعهما الحب الذي كان أقوى من المسلمات الدينية، جمعهما الله وفرقهما الدين، هي قصة حب قررا أن يكتُباها بقلبين متحابين رغم الاعتراضات والرفض، الذين شكلا حجرة عثرة وربما محطة فاصلة في حياة العاشقين، فهي أحبت الإسلام، وهو أحب المسيحية، اجتمعا تحت راية الحب، فانتقلا من ضفة المستحيل إلى ضفة الحقيقة؛ لأن ما جمعهم حبٌ أقوى من أن تفرقه الأديان.
لــعـنـة الـقـمر 🌑🕯️ ||| lee Felix ~
ومن قال أنه لايوجد في هذا العالم الواسع في مكان ما أشخاص بشريون فقط من الخارج وشكلا ليس إلا إن كان جوابك لامستحيل ....تفضل لقصتي
P.Jh <3 M.SN ( مكتمله )
🫶🏻 --تحتوي الروايه على اثنين من القصص .__الروايه عن ساهيو بشكل رئيسي 👍🏼--وبس اتمنى عدم اخذ الفكره وتغيرو فيها الشخصيات واذا كنتو تبو تترجموها للأنجليزي او لأي لغه اتمنى تمنشنوني او حتى ذكرو اسم الكاتبه او اليوزر وبس الكوبلات ( ساهيو )
سايكو
القصة القصيرة يحكي بان جيسو وعقلها الباطني يحلم باشياء مرعبة وغريبة ولا وجود لها اساساً وتتحدث مع البلينكز لتخبرهم بما حدث معها اثناء نومها فهل سوف تحل مشكلة الأحلام التي تستمر بها على فترات او على بعد اسابيع ستقم بنسيانها وتخبر البلنيكز بما حلموا ايضا ؟ سيطعيها حلاً بعد الذي قالته2021
الشوكلاته السامة || KTH
بدأت كل الاحداث والمشاكل بسبب كوب من الشوكلاتة الساخنة.....لتبدأ سلسلة من الأحداث الغريبة لبطلتناكيم تايهيونغ رايلين ايثان
بين جدران المخابرات (رزان&نصر الدين )
هو قوي،عنيد،لايخاف الموت والاهم انه لا يعترف بالحب و يعتبره ضعفهو عميل متخفي في المخابرات الجزائرية لا أحد يعرف هويته ولا احد يعرف شكله الحقيقي سوي مديره و صديقيه المقربينهو فهد المخابرات هي،قوية عنيدة ،لا تقبل الهزيمة .لاتخاف على نفسها بل على اختها الصغيرة المهددة بالخطر بسبب عملها والاهم انها أيضا لا تعترف بما يسمى الحب و تعتبره سخافةمن اهم العملاء السريين في المخابرات الجزائرية هي انثى الفهد ....فكيف ستنتهي قصتنا ....هل ينتصر الحب و يجتمعان ام للقدر رأي اخر .....